زنده باد اول می روز جهانی همبستگی کارگران
اول ماه می روز جهانی اعلام کیفرخواست و همبستهگی طبقاتی طبقۀ کارگرعلیه بردهگی مزدی و نظام سرمایهداری است. هرسال در این روز کارگران در سراسر جهان از فرصت فراهم آمده استفاده برده خواستها و مطالبات و منافع متمایز شان برای بهبود وضعیت زندهگی و مهمتر از آن خلاصی و رهایی از بربریت سرمایه را جستجو و اعلام مینمایند. امروز طبقۀ کارگر در سراسر جهان با مصائب و دشواریهای زیادی مواجه است و بورژوازی در پهنۀ جهان برای کسب سود بیشتر و مقابله با بحران اقتصادی یی که همچنان ادامه دارد فقر، ریاضت اقتصادی، جنگ و بربریت را به بشریت در اشکال متنوعی تحمیل نموده است. سرمایهداری جهانی با اتکاء به ارتجاعی ترین نیروها و باورها و با دامن زدن و فربه ساختن تعصبات کور و ارتجاعی و با به راه انداختن جنگ و کشتار، بربریت کنونی را به بخش ثابتی از زندهگی مردم در اقصی نقاط جهان تبدیل نموده است.
کارگران در افغانستان مانند سایر هم طبقه یی های شان در نقاط دیگر جهان در این روز به خیابانها میریزند و خواستها و مطالبات شان را از بورژوازی و قدرت حاکمه طلب مینمایند. اما کارگران در افغانستان همچنان با دشواریها و چالشهای مزید و متعددی دست به گريبان اند. رنج و محروميت کارگران در افغانستان بیکران است و ابعاد گسترده یی دارد. طبقۀ کارگر افغانستان ضمن نداشتن امنيت جانی در اثر جنگ و جدال نیروهای قهقرایی از تأمین معیشت و امنيت شغلی نیز محروم است. اولین قربانیان توحش و بربریت جاری در افغانستان، در کنار سایر اقشار و طبقات اجتماعی را کارگران تشکیل میدهند. فقر و بيکاری ملیونی در ميان کارگران بيداد مینمايد و از حدود 13 مليون کارگر آماده و واجد شرايط کار در بازار کار، چیزی بیشتر از پنجاه درصد آن يا بيکارند و يا از داشتن شغل ثابت و مناسب محروم میباشند. اکثريت قاطع کارگران و خانواده های آنها در بدترین شرایط زندهگی مینمایند که حتی قادر نیستند ابتداییترین مایحتاج روزانۀ شان را تأمین نمایند.
با به قدرت رسیدن “دولت وحدت ملی” و تقسیم قدرت میان کارتلهای اسلامی- قومی نهتنها که بهبودی در وضعیت عمومی از امنیت تا ثبات و قطع جنگ پدید نیامد بلکه به صف بیکاران، به ویژه در میان نسل جوان، بیشتر از هر زمانی طی این مدت افزوده شد. نيروی وسیعی از کارگران چه در شهرها و چه در روستاها جهت بقا و تأمین زندهگی چارۀ جز فرار و رفتن به بازارهای کار کشورهای همسايه و منطقه و همچنان اروپا را ندارند.
این نیروی عظیم کارگران بیکار که از کشور فرار میکنند در وحشیانهترین شکل مورد استثمار و تبعیض و سودجویی سرمایه داران کشورهای محل اقامت شان از جمله کشورهای همجوار و کشورهای حوزۀ خلیج قرار میگیرند. برخی هم برای یافتن زندهگی بهتر و نجات جان خود و خانواده های شان دل به دریا زده و خوشبختی و سعادت شان را آن سوی آبهای دریای مدیترانه جستجو مینمایند، رویا و آرزویی که یکجا با بسیاری از این کارگران از جهنم گریخته در دل امواج مهیب دریاها غرق میشود. سال پار صد ها تن از کارگران اهل افغانستان با رویای رسیدن به زنده گی بهتر در قعر دریاها جانهای شرین شان را از دست دادند. در کنار این وضعیت ناهنجار حاکمیت بورژوایی و حامیان آن در سطح منطقه و جهان توانسته است با دامن زدن به نفاق قومی و اشاعۀ افکار و باورهای مذهبی از اتحاد، آگاهی و سازمانیابی طبقۀ کارگر در کنار عوامل مهم دیگر جلوگیری نماید و یا به سخن دیگر سد و مانع ایجاد نماید. مهمترین عامل ادامۀ بربریت جاری که بیشتر از سه دهه است که از مردم و اقشار و طبقات زحمتکش افغانستان قربانی میگیرد تفرقه و پراکندهگی صفوف طبقۀ کارگر و جنبش سوسیالیستی کارگری است. پیشروی طبقۀ کارگر، حتی برای تحقق ابتدائیترین مطالباتش، با تشکل پذیری و خودآگاهی میتواند میسر گردد.
“جنبش علیه بیکاری” گامی بود جسورانه و درخور تحسین که سال گذشته برخی از پیشروان آگاه و جوانان بیکار برای تأمین و به کرسی نشاندن مطالبات کارگران بیکار ابتکار به خرج داده وآن را بنیاد نهادند. با وجود تداوم فعالیت و سازمان دادن اعتراضاتی این جنبش هنوز قادر نشده است تا به امر همبستهگی و سازمانیابی کارگران شاغل و بیکار در یک عرصۀ وسیعتر اجتماعی دست یابد. دلیل یا دلایل عدم توفیق این حرکت اعتراضی را میتوان بر نبود اتحاد میان فعالان سوسیالیست طبقۀ کارگر، عدم رشد و خودآگاهی و تحزب گریزی و سلطه و اقتدار جریانهای راست در جامعه دانست. مهمتر از آن بستر و شرایطی که چنین محرومیت و بلاهتی را به کارگران افغانستان تحمیل نموده است قبل از هرچیزی حاکمیت رژیم ارتجاعی و فاسد بورژوایی است که طی این یک دهه و نیم بر مردم و طبقۀ کارگر فقر و محنت فروخته است. رژيم فاسد مافیایی به رهبری اشرف غنی و عبدالله عبدالله که پس از “انتخابات” توسط وزیر خارجۀ امپریالیسم امریکا جان کری سرهم بندی و مهندسی شد، در عرصۀ اقتصادی هیچ راه حلی برای بیرون رفت از رکود و بحران جاری جز نسخۀ آزموده شدۀ ميکانيسم بازار آزاد ندارد.
با چپاول و خروج بیشتر سرمایهها و منابع از کشور و بحران اقتصادی نظام سرمایه داری در یک هیئت عمومی رژیم بورژوایی حاکم قادر نبود و نیست که زمینۀ جذب نیروی کار و فرصتهای شغلی را مساعد سازد. در عین حال که این نظام فاسد و مافیایی در ادامۀ حاکمیتش به یک اقتصاد پارازیتی و مافیایی رسمیت بخشیده است که مهره ها و مسؤولین و اراکین آن به عنوان صاحبان اصلی سرمایه در آن شریک اند. در کنار پراکندهگی و ناآگاهی خود کارگران، مذهب و ناسيوناليسم قومی به مثابۀ دو گرايش ايدئولوژيک مسلط در فضای سياسی جامعه، نقش اساسی یی در وضعیتی که طبقۀ کارگر افغانستان با آن مواجه است، دارد. هرچند که نهادها و مجامع صنفی یی طی این پانزده سال شکل گرفته اند که در چارچوب مناسبات حاکم میخواهند کارگران و مزدبگیران را نمایندهگی نمایند اما این نهادها امر شان را مشکلات و معظلات کارگران تشکیل نداده و نمیدهد. به همین دلیل هم است که اتحادیه ها و نهادهای نام نهاد و سازمانهای چپ سکتاریست و ملیگرا هرگز قادر نشده اند خواستها و مطالبات کارگران از شاغل تا بیکار را نماینده گی و از آنها حمایت کنند؛ به همین علت هم است که این نیروها و نهادها از “جنبش علیه بیکاری” به عنوان یک حرکت مستقل که در نوع خود متبارزترین حرکت اعتراضی کارگری طی این چند دهه علیه بورژوازی و حاکمیتش به شمار میرود، آنطوری که انتظار میرفت حمایت نکردند
سازمانیابی طبقۀ کارگر و وحدت اصولی نيروهای چپ و سوسياليست حول منافع طبقاتی کارگران، یعنی ایجاد حزب سوسیالیستی کارگری، ضروریترین و مهمترین اقدامی است که میتواند کارگران افغانستان را در مواجهه با قدرت حاکمه و بیرون رفتن از وضعیت کنونی در موقعیت مبارزاتی برتری قرار دهد. اتحاد و آگاهی طبقاتی کارگران افغانستان در عمل ضامن به میدان آمدن آن نیروی مادی و مبارزاتی است که با حضورش در جدال طبقاتی نه فقط که اقتدار بورژوازی را به مصاف می طلبد بلکه پاسخی است به تمامی نيروهای مرتجع ناسيوناليست و مذهبی و حامیان جهانی و منطقوی آنها. سازمان سوسیالیستهای کارگری افغانستان برای سازمانیابی و تحزب طبقۀ کارگر تلاش و پیکار نموده و آن را یکی از وظایف تخطی ناپذیرش می شمارد. با توجه به وضعیت و بربریت که سرمایه داری جهانی بر بشریت تحمیل نموده است یگانه طبقۀ انقلابی یی که میتواند به مثابۀ يک طبقۀ جهانی خود و بشریت را نجات دهد، طبقۀ کارگر است؛ بنابرین همبستهگی بین المللی طبقۀ کارگر و همسویی و همیاری نیروهای سوسیالیستی کارگری یک نیاز ضروری و حیاتی به شمار میرود
زنده باد اول می روز جهانی همبستهگی کارگران
زنده باد سوسياليسم
شورای مرکزی سازمان سوسياليستهای کارگری افغانستان
22 اپریل 2016