دولت جمهوری اسلامی سرمایه زندهگی و رفت و آمد کارگران مهاجر افغانستانی مقیم ایران را در سیزده استان و بیش از چهل و یک شهر ایران ممنوع کرده است. از زمان بر افتادن امارت اسلامی طالبان در افغانستان، رژیم سرمایه اجرای طرح اخراج مهاجرین افغانستانی را تحت عنوان “بازگشت دادن به وطن” در دستور گذاشته و طرح محدودیت تردد و زندهگی در سیزده استان و چهل و اندی شهر ادامۀ این سیاست است. در حالیکه نزدیک به سه میلیون از مردم افغانستان در ایران به سر می برند، فقط ٨٤٠ هزار نفر از این مردم آواره و زحمتکش دارای “کارت اقامت” مؤقت می باشند و این امر دست رژیم اسلامی را در سرکوب، تحمیل فشار و دیپورت و اخراج آنان باز می گذارد. رژیم اسلامی سرمایه در ضمن برای باجگیری در عرصۀ سیاست خارجی و تأمین منافع منطقه یی اش در افغانستان از آتوی اخراج میلیونی این مهاجرین طی این سیزده سال و همین اکنون نیز سود جسته است.
تاریخ دوران معاصر مردم افغانستان، تاریخ آوارهگی میلیونها تن از کارگران، زحمتکشان و آزادیخواهان افغانستان در سراسر دنیا و به ویژه در کشورهای مجاور است. اکثریت این مهاجرین را کارگران و زحمتکشان افغانستان تشکیل میدهند که نیروی کار در بازو و کوله باری بردوش، از هیولای جنگ و بربریت فرار کرده و در جستجوی امنیت و کار برای اقامت کوتاه مدت به ایران پناه می برند تا اگر بخت یاری نمود و ممکن شد به کشور ثالث منتقل شوند. اما این اقامت اکثراً به دو و یا سه نسل میرسد. دلیل مهاجرت این کارگران و خانوادههای شان، چه از سر فقر باشد و چه از سر اعتراض به وضع جاری و جستن پناه، تقریباً همۀ آنها به هم طبقهیی های شان در ایران و به بازار کار ارزان، بیحقوق و نامتشکل میپیوندند. در این بازار بربریت و بردهگی، زحمتکشان افغانستان برای سختترین و زیان آورترین و ناامنترین کارها نشانی شده اند؛ از قبیل کار در گاوداریها، کورههای آجرپزی، چاهکنی وغیره، با شرایط کار سخت و طاقتفرسا و ساعات کار طولانی. هیچ نوع ایمنی و بیمۀ درمانی در کار نیست. دستمزدها به مراتب از حداقل دستمزد متداول در بازار کار پایینتر است و چون این کارگران به عنوان “اتباع بیگانه” از حق و حقوقی برخوردار نیستند بناءً حق افتتاح حساب بانکی ندارند، معمولا پس اندازشان را نزد کارفرما به امانت میگذارند که غالباً باز پس گرفتن آن مشکل و گاه غیرممکن است. چرا که اجازۀ شکایت به دادگاه ها را هم ندارند. یعنی که سگ را بسته اند و راهزنان را آزاد گذاشته اند.
کارگر متولد افغانستان در کشوری که نیروی کارش به تاراج برده شده و می شود، سهمش از این همه نعماتی که می آفریند چیزی نیست جز تحقیر و تبعیض و اهانت؛ باید برای اجازۀ کار، برای اقامت، برای حق تردد و برای ثبت نام کودکش در مدرسه پول بپردازد. نه تنها این بلکه برخورد نژادپرستانه و تبعیض آمیز نسبت به آنها تا حد ممنوعیت فروش مایحتیاج اولیه و روزانۀ زندهگی از قبیل نان، موادغذایی و دارو و همچنین ممنوعیت ورود آنها در پارکها و مراکز تفریحی به دستور دولت، حجم این اجحاف و برخورد ضدانسانی را نشان میدهد. اکثریت کودکان و نوجوانان افغانستانی از حق تحصیل در مدرسه و دانشگاه محروم هستند و آن تعداد قلیلی هم که به مدرسه راه می یابند مشمول رفتار و تنبیهات قرون وسطایی و برخورد اولترا فاشیستی برخی از معلمان قرار می گیرند که هر انسانی را مشمئز و شرمسار میکند. کارگر افغانستانی از تحصیل فنی و حرفهیی و کسب مهارت بیشتر محروم است. کارگر و زحمتکش افغانستانی از حق خرید خانه و ماشین و گرفتن گواهینامه و از مسافرت ممنوع است و حالا لیستی از شهرهای ممنوعه هم به این اجحاف و محرومیت اضافه شده است. بدتر ازهمه انگشت اتهام جُرم و جنایت و قاچاق است که از سوی مراجع و رسانه های رژیم به سویشان نشانه رفته و تبلیغ می شود. جالب توجه است که علیالرغم این همه تبعیض و رفتار فاشیستی نهادها و مراجع حاکمیت اسلامی سرمایه بر این بخش از طبقۀ کارگر، صدایی از بلند گوهای کارگزاران حقوق بشر بلند نمی شود، چرا که حق مالکیت و حق کسب سود اساس حقوق بشر نئو لیبرالیسم حاکم برجهان امروز است.
واضح است که تداوم حاکمیت و کسب سود برای سرمایه با ایجاد چند دستهگی و تشتت میان آحاد طبقۀ کارگر ساده تر میشود و “ملیت” هم یکی از عوامل ایجاد رقابت و پراکندهگی است. رژیم جمهوری اسلامی بر زمینۀ بحران اقتصادی فزاینده اش، فلاکت و گرسنگی، فقر و نرخ بیکاری صعودی را به گردن کارگران افغانستانی میاندازد، در حالی که به عنوان بزرگترین کارفرما، نسل هاست که از استثمار وحشیانۀ همین کارگران سودهای هنگفت و کلانی را به جیب زده است.
طبقۀ کارگر ایران هیچ منفعتی در جدایی و انشقاق از دیگر کارگران و زحمتکشان، چه در خانه و چه در آن سوی مرزها ندارد. کارگران و زحمتکشان افغانستان در ایران، بخش جدایی ناپذیر طبقۀ کارگر ایران و هم سرشت و هم سرنوشت هم طبقهیی های شان در این کشور هستند. همبستهگی و همگرائی کارگران فارغ از تعلق و هویتهای کاذب “ملی” ضامن پیروزی آنها در تمام عرصههای جدال طبقاتی است بناءً مبارزه برای کسب حقوق برابر انسانی و رفع هر نوع تبعیض و ممنوعیت برای زنان و مردان کارگر افغانستانی در ایران، بخشی از مبارزۀ کارگران ایران برای نان و آزادی است.
زنده باد اتحاد و همبستهگی کارگران
برقرار باد سوسیالیسم
کمیتۀ اجرایی اتحاد سوسیالیستی کارگری
شورای مرکزی سازمان سوسیالیستهای کارگری افغانستان
دوم ژانویه ٢٠١٥