جواد طیب
١-هدف اساسی نه دهم از آکسیون های امروزی شهروندان افغانستان در داخل و خارج اساساً جلب توجه دولت ها، نهادها و سیاسیونِ بر سر قدرت در کشورهای غربی است؛ نام یکجایی در زبان و ادبیات این دوستان (فعالان مدنی) جامعۀ جهانی است. همه تلاش این عزیزان این است که کشورهای غربی و در کل دولت های دخیل در منازعۀ نیم قرن اخیر افغانستان را متوجه بسازند که چهل میلیون انسان جغرافیا سیاسی به نام افغانستان جنایات بشری و فقر و فلاکتی را تجربه میکنند که فجایع دوران قرون وسطا نزدش به قول عامیانه “سُرنا” مینوازد. این دوستان تصور میکنند که مخاطب شان «جامعۀ جهانی» ازاین همه اشکال ستم اجتماعی، بربریت و اجحافی که در افغانستان یا کشورهای همانند افغانستان در جریان است بیخبر اند. حال آنکه به قول رفقای ایرانی این خود این دوستان استند که اصلاً در باغ نیستند. ما بار بار گفتیم این توهمی که شما از چیزی به اسم جامعۀ جهانی دارید، اینها نه تنها که بیشتر از ما از همۀ استبداد و ظلمِ بدتر و دهشتناکتر از دوران قرون وسطی، در قرن 21 در افغانستان، ایران و کشورهای همانند اطلاع دارند، بل خود به گونه یی تروریسم و اسلام سیاسی را مامور کردهاند که چنین جنایات هولناک را انجام دهند.
قصدم این نیست که نباید آکسیون و اعتراضی صورت بگیرد و یا آن چه که انجام میشود به مُفت هم نمیارزد، منظورم این است که دوستان یک جایی و روزی باید به این توهم و توقعی که از حاکمان قدرتهای سیاسی یعنی بانیان تروریسم و اسلام سیاسی در افغانستان و منطقه دارند بدرود بگویند و اگر قرار است کسی را متوجه اوضاع نکبتبار بسازند این شهروندان کشورهای به اصطلاحِ شما “جامعه جهانی” است که هرچه بیشتر آنها متقاعد شوند که بلی! این دولت های ماست که سازنده و عامل اصلی این همه آدمکشی و خونریزی در افغانستان، اکراین، ایران، سوریه، لیبی و… استند.
٢-خیمه های تحصن و اعتراض ها بیشتر شبیه شده به مراسمی که یک خانوادۀ مسلمان بعد از در گذشت عضوی از اعضای خانواده اش زیرنام مراسم فاتحه خوانی برگزار میکند. در مراسم فاتحه خوانی یک یا چند ملا نشسته آیههای از قرآن را میخوانند و کسانی میآیند حضور خود را به خانوادۀ غمدیده نمایان میکنند، بعدش تا مرگ و میر دیگر با هم خداحافظی می کنند. در این چادُر های اعتراضی و آکسیون های امروزی هم وضعیت با تأسف به همین شکل است. منتها فقط با این تفاوت که ممکن در تعدادی از این برنامهها آیه و حدیث ها به زبان فارسی یا زبان همان اعتراض کننده ها خوانده شوند. جملههای عاطفی- انگیزشی آن هم از موضع سرآمدگرایانۀ گوینده: «خدا مهربان است، حتماً نتیجه میدهد، ما این کار شماها را میستایم، اینک ما هم از فلان شهر با اینقدر کیلومتر فاصله آمدیم و ابراز همبستهگی (همان غمشریکی فاتحه داری) را کردیم دوباره بر میگردیم که فاصله ما بسیار زیاد است و…» در ختم سرتیفکت و گواهی شرکت خودش را در « مراسم» با گرفتن یک عکس و سلفی در مبایل خود ذخیره میکند تا اسنادی باشد از فعالیت سیاسی- اجتماعی این بندۀ خدا.
٣-تعدادی هم که همانند من آدم ساده و پیاده ای نیستند، منظورم سیلیبریتی ها از « شاعر» و «نویسنده» تا «موزیسین» و «فعال سیاسی- فرهنگی» این عزیزان با آن همه زرنگی تمام که سیلیبریتی شدهاند بیشتر از این سر در یک چنین اکسیون و اعتراضی شرکت میکنند که به دنبال کننده های خودشان بگویند متوجه باشید پشت این کار هم بگونه یی دست جادویی این ابرانسان است. من اینجا به شاعر، نویسنده، فعال فرهنگی، موزیسین و… داخل گیومه که کارِ روتین شان کلاه گذاشتن بر سرِ دیگران است کاری ندارم و اما شما آقای سیاست مدار جدی و با « برنامه» که خود را از این اتهام ها مبرا میدانید و از صبح تا شام ادعای دگرگونی و تغییر کل مناسبات جهان را دارید! چگونه این همه داعیه را به یک باره گی پشت پا می زنید و به مجرد سنجاق کردن خودت به فلان اعتراض خیابانی نه تنها که کل تغییر و دگرگونی ات را با آن مفهوم و معنا می کنی بل میشوید یک آکسیونیست محض.
رفقا! بازهم قصدم این نیست که سیاست مدار، احزاب و کنشگران جدی نباید در اکسیون های اعتراضی شرکت کنند، منظورم از آن کسانی و تشکل هایی است که همۀ فعالیت اجتماعی-سیاسی شان خلاصه میشود به آکسیونیسم.
٤-آنچه که در اعتصاب غذایی به عنوان یک قالبی از حرکت اعتراضی مهم است، خوانایی جنبش اجتماعی موجود و خواست تحصن کننده مبنی بر عملی شدنش در محدودۀ تعیین شدۀ اعتصاب غذایی است؛ میخواهم بگویم اگر توازن قوا میان جنبش اجتماعی به عنوان حمایت کنندۀ آنی خواست ها و مطالبات اعتصاب کننده ها، و خود خواست و مطالبۀ مطرح شده وجود نداشته باشد ادامۀ اعتصاب غذایی به مفهوم پروژه ایی دیدن مبارزۀ اجتماعی و نهایتاً نوعی خودکُشی و متأسفانه باید گفت خردمندانه نیست. مبارزه برای دیگرگونی و تغییر بنیادی، یک پروسۀ اجتماعی است نه یک پروژۀ مقطعی؛ پس پیش ازهمه این فرایند مبارزه و جدال اجتماعی میطلبد که انسانها زنده باشند بیشتر قوی شوند و اگر چیزی منتهی و محکوم به مرگ و نابودی باشد، نه باید چیزی باشد به جز مناسبات نابرابر نظام بردهگی مزدی که هم سازندۀ طالب و داعش و… است و هم تولید و بازتولید کنندۀ فقرو فلاکت.
پانوشت: از اینکه طولانی نشود از خیر نحوۀ شرکت ناسیونالیست های قومی-مذهبی در این آکسیون ها گذشتم که تعدادی با پرچم قومی-محلی خود میآیند و کسانی هم با صحبتها و ادبیات ناسیونالیستی و فاشیستی.