گزارشی در مورد وضعیت زنان افغانستان در سالی که گذشت

سامعه ولید

زنان افغانستان سال‌پار همچنان  زنده‌گی طاقت‌فرسایی را زیر حاکمیت رژیم قرون وسطایی و زن‌ستیز طالبان گذرانیدند. طالبان به صورت سیستماتیک و هدفمند به اصطلاح با صدور فرمان هایی از جانب ملا هبت‌الله، عرصه‌های مختلف زنده‌گی را برای زنان تنگ‌‌تر ساخته و هر روز بیشتر از گذشته آنان را از جامعه حذف نموده‌اند. وزارت امربالمعروف طالبان که با به قدرت رسیدن دوبارۀ این گروه تروریستی تاسیس گردیده و در محل وزارت امور زنان رژیم سابق مستقر شده است، تلاش می‌کند تا قوانین و مقررات عصرحجری طالبی را با توسل به زور و سرنیزه بر مردم و مخصوصا زنان در افغانستان عملی نمایند.

دروازه‌های مکاتب و مراکز آموزشی بالاتر از صنف ششم و دانشگاه‌ها به‌طور کل، به روی دانش‌آموزان دختر و زنان مسدود اند. سه ماه قبل طالبان همۀ انستیتیوت‌های طبی زنانه را بستند. این انستیتیوت‌ها به‌صورت محدود در بعضی ولایات افغانستان فعالیت داشتند و یگانه امکانی بود برای زنان که در آنجا به تحصیل شان ادامه دهند و زنانی نیازمندی را که زیر تمام تهدیدات و محدودیت ها زنده‌گی می‌کنند در عرصۀ صحت و سلامت یاری رسانند؛ پس از بسته‌شدن دانشگاه‌ها به روی دختران در دسامبر سال ۲۰۲۲، انستیتیوت‌های طبی تنها امید زنانی نیازمند به کمک در افغانستان بود، که آن هم طی یک فرمان مستبدانۀ دیگر هبت الله از زنان گرفته شد و زنان را یکبار دیگر محتاج و ناامید گردانید

باید یادآور شد که وضعیت دختران دورۀ ابتدایه تا صنف ششم هم خیلی اسفناک است. آنان هر روز با توهین و تحقیر محتسبان امربالمعروف و پلیس سازمان استخبارات رژیم طالبان مواجه‌اند. طالبان هر از گاهی به صنف‌های درسی مکاتب دخترانه هجوم برده، برعلاوه کنترول لباس و حجاب دختران، قد و اندام آنان را هم بررسی می‌کنند. به دخترانی که اندام درشت و قد بلند دارند، دستور می‌دهند که دیگر به مکتب حاضر نشوند، چون سن شان دیگر مناسب نورم تحصیلی رژیم طالبان نمی‌باشد.

در سال گذشته صدها مدرسۀ دینی و تعلیم قرآن در نقاط مختلف کشور برای دختران ایجاد گردید، این لانه‌های دهشت‌پروری وظیفه‌ ای جز ترویج افکار متحجر، بنیادگرایی و تاریک‌اندیشی ندارند، شوربختانه در آیندۀ نه چندان دور مردم افغانستان همانند گشت ارشاد رژیم جمهوری اسلامی ایران، شاهد حضور محتسبان زن در چهارچوب وزارت امربالمعروف طالبان و سرکوب و ضرب و شتم جوانانی که دست به نافرمانی سیاسی و مدنی بزنند، یا دختران و زنان بی‌حجاب و بدحجاب، و یا دخترانی که بخواهند خلاف ارادۀ حاکمیت در مکاتب زیرزمینی و آنلاین حاضر شوند، نیز خواهند بود

سرکوب و شکنجه زنان معترض توسط جنایتکاران طالبی از دیگر مواردی است که در یک سال گذشته کماکان  ادامه داشته است. در ۳ جولای ۲۰۲۴ روزنامه «گاردین» گزارشی را به نشر رسانید که حکایت از تجاوز و آزار و اذیت‌جنسی دختران و زنانی می‌کند که توسط نیرو های وحشی طالبی به جرم نداشتن حجاب شرعی دستگیر و زندانی شده‌اند. به‌عنوان مثال،  مارینا سادات دختری بودی که زمستان سال قبل توسط امربالمعروف طالبان بازداشت شد. جسد وی که در میان بوری انداخته شده بود بعدا از یک کانال آب در کابل پیدا شد. آثار شکنجه و آزار جنسی در جسد او کاملا هویدا بود

بنا بر گزارشی از میان ۹۰ زن زندانی سیاسی، ۱۶ نفر از آن‌ها در زندان های ولایت کابل، فاریاب، سمنگان و جوزجان مورد تجاوز قرار گرفته‌اند که برخی از آنان باردار شده و چهار نفر نیز به اعدام محکوم شده‌اند

تعدادی از این زنان بعد از رهایی از زندان طالبان دست به خودکشی زده‌اند. تجاوز و آزار و اذیت جنسی از حربه‌هایی است که رژیم‌های مستبد و زن‌ستیزی چون جمهوری اسلامی ایران و امارت اسلامی طالبان از آن برای گرفتن اعتراف و خُرد کردن روحیۀ زندانیان، مخصوصا زندانیان زن، مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما در جامعۀ بسته و سنتی‌ای مانند افغانستان، مسألۀ تجاوزجنسی تابو به شمار می‌آید و با وجود این که زن خود قربانی این توحش است اما این پدیدۀ شنیع مایۀ سرافگندی و شرم‌ساری زندانیان و خانواده‌های آنان شمرده می‌شود؛ که در بسا موارد زندانیان زن بعد از آزادی برای رهایی از ستم مضاعف خانواده و جامعه، دست به خودکشی می‌زنند،  تا بدینوسیله این به‌اصطلاح لکۀ ننگ را از پیشانی خود و خانواده‌های شان پاک نمایند

آماری که توسط یکی از خبرنگاران زن از داخل افغانستان جمع آوری شده است، نشان می‌دهد که از ماه مارچ سال گذشته تا اکنون ۹۴ زن در افغانستان کشته شده‌اند. دلیل مرگ سی تن از این زنان خودکشی گفته شده است. عوامل متعددی از جمله فقر، بی‌کاری، ناامیدی و آیندۀ مبهم اعتیاد همسران، موارد به‌اصطلاح ناموسی، ازدواج‌های اجباری و دیگر انواع خشونت‌های خانواده‌گی و خشونت سیستماتیک نظام حاکم دست به دست هم داده تا زنان و دختران افغانستان را تا سرحد خودکشی و خودسوزی بکشاند

در کشوری که حتی به آرایشگران زن اجازۀ فعالیت داده نمی‌شود و حمام های عمومی زنانه و آرایش زنان منشأ فساد در جامعه دانسته می‌شود، به گشت و گذار زنان محدودیت اعمال می‌گردد، بسیار هم طبیعی است که زنان یک چنین کشوری جزء ناامیدترین و افسرده‌ترین زنان جهان باشند و آمار و ارقام خودکشی زنان در آن سیر صعودی داشته باشد

در سال گذشته فقر و بلایای طبیعی هم از مردم افغانستان قربانی گرفته است. زنان و دختران اولین قشری هستند که این دو پدیده به آنان بیشترین آسیب را می‌رساند. با آمدن دوبارۀ طالبان در قدرت هزاران زن که تنها نان‌آور خانواده‌های خود بودند، کار شان را از دست داده ‌اند. طبق گزارش شاخص جهانی فقر که در اکتوبر سال قبل انتشار یافت، ۵۸،۹ درصد فقیران در افغانستان را کودکان تشکیل می‌دهند و بیشتر از نیم این کودکان مربوط خانواده‌هایی می‌شوند که پدر ندارند، یا خود و مادران شان تنها نان ‌آوران خانواده استند.

بنابر گزارش تیم‌های امدادرسان در مناطق زلزله ‌زده و سیلاب‌زدۀ افغانستان، که در سال قبل به وفور رخ داد، زنان و کودکان قربانیان خاموش و بی‌پناه این حوادث بوده‌اند، که بعد از وقوع این حوادث زنده‌گی شان دستخوش خشونت‌ها و تبعیض‌های گوناگون دیگر قرار گرفته است

اخراج و برگشتاندن کارگران مهاجر زیر نام (مهاجرین غیرقانونی) درافغانستان هم یکی دیگر از مصایب و بد بختی هایی است که به خشونت و تحمیل فقر بیشتر بر زنان و کودکان از جمله کودکان دختر منجر می‌گردد.  زیرا در بین این بی‌خانمان های برگشتانده شده نه از غذای کافی خبری است و نه از آب صحی آشامیدنی و نه از شرایط و لوازم ابتدایی بهداشتی، دخترانی که در این شرایط قاعده‌گی می‌بینند و یا زنانی که زایمان می‌کنند و یا به سایر مشکلات صحی مواجه می‌شوند، به هیچ کمک صحی دسترسی ندارند. در بسا گزارش ها و ویدیو هایی ما شاهد فروش کودکان دختر بوده ایم

فقر و بیکاری و نیاز اقتصادی خانواده ها از یک جانب و حاکمیت ارتجاع اسلامی و تقلید از بزرگان دینی از جانب دیگر، باعث رواج گستردۀ نکبت کودک همسری در جامعه  شده است که این چرخۀ نکبت سبب بروز بیشتر خشونت و فرار دختران از خانواده ها شده و زایمان کودکان نیز باعث ازدیاد مرگ و میر دختران خُردسال می‌گردد. این در حالی است که به دلیل اعمال محدودیت از جانب رژیم طالبان از کمک‌‌گران صحی مثل (دکتوران زن، نرس و قابله ) خبری نیست و در این اواخر از اثر قطع کمک های صحی به کشور های مستمند از جانب ملل‌متحد و امریکا دسترسی به دارو و درمان به‌خصوص برای زنان خبری نیست.

حربۀ دیگر طالبان عدم پرداخت حقوق چندین ماهۀ آن عدۀ محدود کارگران و زنانی است که در  مکاتب و ادارات کار می‌کنند و یا متقاعدینی که بیشتر از یکسال است که از پرداخت تقاعد شان خبری نیست، در حالیکه مامورین امر به معروف و نهی از منکر طالبان، بنا به گزارش طالب لیک، به میلیون افغانی در ماه حقوق می‌گیرند.

 !دوستان گرامی

اما چنانچه دوستان ما بارها در جلسات یادآور شده‌اند و واقعیت بسیاری از جوامع مصداق این گفته مشهور است: آنجا که ستم است، مقاومت هم  است

زنان در افغانستان هم بعد از تجارب متعدد به این نتیجه رسیده‌اند که فقط مبارزه درمان این همه دردهاست. باید یادآور شد که زنان در افغانستان همیشه در صف اول مبارزه و مقاومت قرار داشته‌اند، اما متاسفانه در جامعۀ مردسالار، سنتی، مذهبی و محافظه‌کار افغانستان اکثرا این مبارزات نادیده گرفته شده و کمتر حرفی از مقاومت زنان زده می‌شود

از روزی که طالبان دوباره به قدرت رسیدند زنان به جاده‌ها آمده و بدون هراس خواسته‌های خود را مطرح کردند. باوجود سرکوب وحشیانۀ طالبان، زنان سعی می‌کنند تا به اشکال مختلف پیکار را خود علیه طالبان به پیش ببرند

زنان افغانستان تا کنون به اعتراضات خود در مکان‌های بسته و برگزاری جلسات مخفی ادامه می‌دهند. هرچند جنبش زنان در افغانستان، یک جنبش خودجوش است و از تجربۀ مبارزاتی پُرباری برخودار نیست، ولی جنبش اعتراضی زنان اولین شیپور اعتراض و ایستاده‌گی در مقابل قوانین عصرحجری طالبان را به صدا در آورد. در نتیجۀ این اعتراضات بود که نیروهای مترقی جهان متوجه اعمال ستم و اپارتاید جنسی بر زنان افغانستان توسط رژیم طالبان شدند جنبش اعتراضی زنان نستوه باعث شد تا حامیان امارت اسلامی طالبان هم زیر فشار افکار عمومی جوامع شان، جرئت به رسمیت شناختن حاکمیت عصر حجری طالبان را ننمایند

اظهارات زنان زندانی و بازگو کردن داستان‌های شکنجه و آزار و اذیت جنسی آنان در زندان ‌های طالبان، تابوهای حاکم بر جامعه را درهم درید. این زنان جسارت کردند، علیه ارزش های سنتی جامعه بایستند و از جنایاتی که بر آنان روا شده بود، بگویند. آنان با این عمل خود ماهیت جنایتکارانۀ این گروه قرون وسطایی را بیشتر برملا ساختند.

بخش مهم دیگر از کار و مبارزۀ مهم امروزی زنان در افغانستان ایجاد و سازمان‌دهی کورس‌های مخفی خانه‌گی است که برای دانش آموزان دختر بالای صنف ششم و دخترانی که از آموزش و تحصیل رشته های مختلف بازمانده‌اند می‌باشد. این مکان های آموزشی هم به همت زنان مبارز سازمان‌های انقلابی و پیشرو و هم توسط آنعده زنان و مردانی که متعهد به همکاری و کمک به جوانان و زنان استند، ایجاد گردیده است

ما باور داریم که نسل نو در جریان این تلاطمات سیاسی و اجتماعی راه خودشان را می‌یابند و از دل این حرکت‌ها و فعالیت‌های زنان در افغانستان و منطقه، جنبشی سر بلند خواهد کرد که بساط بی‌عدالتی و تبعیض و ستمی را که امروز سیستم سرمایه‌داری برای تأمین منافع اقتصادی و استراتژیک خویش با استفاده از عقبمانده‌ترین ابزارها که همانا گروه های تروریست طراحی شده‌ای چون طالبان، جهادیون، داعشی، القاعده و سایر خود فروخته‌گان مزدور درمنطقه وجهان ایجادکرده است بر خواهد چید و اختیار مردم را به خود مردم برخواهد گشتاند. به امید یک افغانستان و منطقه ای آزاد و عاری از هر نوع تبعیض و نابرابری

!زنده باد جنبش آزادی و برابری خواهی و مقاومت زنان در سراسر جهان

 !فرخنده باد ٨ مارچ روز تجدید پیمان برای داشتن یک جهان بهتر

Permanent link to this article: https://workersocialist.org/%da%af%d8%b2%d8%a7%d8%b1%d8%b4%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%af-%d9%88%d8%b6%d8%b9%db%8c%d8%aa-%d8%b2%d9%86%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%81%d8%ba%d8%a7%d9%86%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1/

Leave a Reply

Your email address will not be published.