دولت وحدت ملی ؟

logomain

سرانجام پس از ماه ها چانه زنی، تقلب، هزینه کردن منابع هنگفت مالی و تحمیل ضربۀ سنگین بر پیکر اقتصاد کشور، آنگونه که پیش بینی میشد، دولت وحدت (اجباری) ملی که انباشته از تناقض هاست، به دایه گی جان کری وزیر خارجه ایالات متحده امریکا متولد و بر دوش مردم در افغانستان تحمیل گردید.

معماران اصلی این دولت با این اقدام خویش در قدم نخست نشان دادند که دموکراسی و دموکراسی طلبی بورژوائی در نظام سرمایه داری علی الرغم همۀ هیاهوی بر پا شده چیزی نیست جزء قدسیت بازار و مالکیت خصوصی و تحکیم نظم کاپیتالیستی، و آنچه که “دموکراسی به مثابه روال کار دولت” خوانده می شود، نه الزماً آرای بر خواسته از مردم. در قدم دوم نیز ثابت ساختند که نقش انتخابات بصورت فرمال، در همۀ این کشور ها از جمله افغانستان، چیزی نبوده به جزء از به کرسی نشاندن سلطه و اقتدار نماینده گان قشر های مختلف بورژوازی و کسب مشروعیت برای نظام سیاسی طبقات حاکم.

این شیوۀ گزینش حاکمان در افغانستان توسط غرب، از مهندسی قدرت سیاسی در کنفرانس بن و روی کار آوردن حامد کرزی آغاز گردید. کشور های غربی، در رأس امریکا، علی الرغم موضع گیری رسمی و رسانه یی علیه اسلام سیاسی و گروه های تندرو و رادیکال اسلامی، تکنو کرات هایی که اکثریت شان در پبوندهای تنگاتنگ با گروه های اسلامی قرار داشتند را در کنار رهبران جنبش اسلامی، در بن گرد هم آورده و به سرنوشت مردم حاکم ساختند. مزید بر آن به سلطۀ تاریخی ناسیونالیسم قومی و شیوۀ سنتی حفظ و تداوم حاکمیت نماینده گان طبقات حاکم ملیت پشتون، که استعمارگران انگلیس از سالها پیش بدینسو آن را در افغانستان پی گذاشته بودند، مشروعیت داده و تداوم آن را ضمانت کردند.

این سناریو با برنامۀ دقییق در همسویی با پلان های استراتیژیک امریکا در جغرافیای افغانستان و منطقه تنظیم شده و با سرهم بندی “انتخابات” اخیر همچنان به پیش میرود. در این انتخابات و هر انتخابات دیگری که با برنامه ریزی نماینده گان سرمایه داری با هر مدلی که صورت پذیرد، امکان ایجاد هیچ تغییری به نفع کارگران و طبقات ستمکش متصور نبوده و نیست.

تشکیل دولت “وحدت ملی” آنچه را در سر آغاز تولد، از خود به نمایش گذاشت، میزان بسیار بالایی بود از معامله گری گرداننده گان و دسته هایی که به ظاهر رقیب همدیگر به نظر می آمدند. چنانکه با وصف تأکیدها و تعهدات بیشمار عبدالله عبدالله و اشرف غنی احمدزی مبنی بر اینکه بر سر تشکیل دولت معامله نخواهند کرد، به راحتی بعد از حصول اطمینان در سهیم شدن شان در قدرت، با توصیه گرداننده گان اصلی نمایش انتخابات در پهلوی هم قرار گرفتند. بالا بردن دستان همدیگر بیانگر این واقعیت هم بود کهدر حقیقت آنها تفاوتی از همدیگر ندارند، و ژست گرفتن هایشان در برابر همدیگر تنها برای گرفتن سهم بیشتر در قدرت بوده است.

یکی از جهت های مشمئز کنندۀ دیگر این انتخابات، و تشکیل دولت “وحدت ملی”، ایجاد فضایی بود که رهبران خود تراشیدۀ ملیت های ساکن در افغانستان را مجال مانور جدید داد. آن شخصیت ها که بارها بیعرضه گی شان را در معاملات شخصی شراکت در منصۀ قدرت نشان داده اند، به نام دفاع از آزادی و منافع ملیت خاصی، میخواهند ماهیت زشت ضد آزادی و ضد انسانی خودشان را پنهان نموده و با هزینه کردن مردم، تداوم حیات ننگین و انگلی خود شان را تضمین کنند. انتخابات اخیر بیشتر عرصۀ قدرت نمایی این پارازیت های قومی بود تا معرفی برنامه های انتخاباتی کاندید ها. آرای گرفته شده هم بیشتر بر مبنای تبلیغات نا صادقانۀ رهبران خود تراشیده ملیتی مبنی بر کسب امیتازات بیشتر برای آن ملیت بوده است. این انتخابات ازین جهت مسٶول بیشتر قطبی شدن فضای بین ملیت های ساکن در افغانستان میباشد که تنها و تنها سیستم حاکم از آن بهره میبردو بس.

کرنش اشرف غنی احمد زی در برابر مجددی ، بیان سمبولیک همزیستی نیرو های ارتجاعی و مذهب بود. احمدزی که وجهۀ تمایزش را با رقیبش در این میدید که در جنگ های گروهی احزاب اسلامی شرکت نداشته است، با ستایش از رهبران مجاهدین بر نقش غیر انسانی آنها در کشتار، غارت و جنایت مهر تبرئه گذاشته نشان داد که با جنایات اسلامیست ها در طول دورۀ حاکمیت شان، مشکلی ندارد. بر علاوه با وجود چهرۀ دانشگاهی که به اشرف غنی احمدزی نسبت داده میشود، وی با صراحت اعلام مینماید که در دورۀ زمامداری او فاصلۀ موجود میان مسجد و دولت از میان برداشته میشود. که در این صورت بدون شک، حاکمیت دین و اندیشه های متحجر و به شدت عقبگرایانۀ دینی، کماکان در ادامۀ توحش و بیعدالتی دست باز تری می یابد. و آقای اشرف غنی احمدزی نیزبا چنین شیوه یی، ناشیانه، به تفسیر “تحول و تداوم” که شعار انتخاباتی اش بود، میپردازد.

سازمان سوسیالیستهای کارگری افغانستان بر این باور است که اعلام دولت وحدت ملی با ترکیب این چنانی اش ، چهره نوینی از تداوم حاکمیت و هژمونی دو پدیدۀ نهایت زشت “مذهب” و “ناسیونالیسم” در افغانستان است. در بهترین حالت، حتی اگر تقلبی هم در کار نبود، و وحدت میان جناح های رقیب انتخاباتی و یا فرا تر از آن وحدت میان رهبران ملیت ها ممکن میشد، وحدتی فرا تر از وحدت اسلامی و ملی بورژوازی نمیتوانست باشد. افشاء و مبارزه علیه این دو بینش غیر انسانی وظیفۀ هر انسان آزادیخواه و برابری طلب است. ملیت هایی که در طول سالهای متمادی حاکمیت دولت های ارتجاعی به حاشیه کشانیده شده و رنج برده اند، هیچگاهی نمیتوانند تحت رهبری رهبران خود تراشیده یی که در نتیجۀ حوادث و رویدادها ی اضطراری و نامتعارف به صحنه آورده شده اند، و نمادی از ناسیونالیسم و مذهب اند، بهروزی کسب کرده به آزادی و برابری برسند. ما به این باوریم که یگانه راه رسیدن مردم افغانستان به آزادی و برابری و رفاه و آرامش همانا اتحاد طبقۀ کارگر و سائر زحمتکشان، ایجاد دولت کارگری و برپایی جامعۀ آزاد و برابر سوسیالیستی است و بس!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Permanent link to this article: http://workersocialist.org/%d8%af%d9%88%d9%84%d8%aa-%d9%88%d8%ad%d8%af%d8%aa-%d9%85%d9%84%db%8c-%d8%9f/

Leave a Reply

Your email address will not be published.