اهمیت جنبش کوبانی و روژئاوا در چیست؟

( بیانیه مشترک در رابطه با جنبش کوبانی و منطقه)

طی چهاردهۀ گذشته سرمایه­­داری جهانی با دو بحران عمیق دست به گریبان بوده است. بحران­هایی که نه تنها با گلوبالیزاسیون و سیاست های اقتصادی نئولیبرالیستی حل نشدند، بلکه برعکس این بحران­ها هرچه بیشتر و در زنجیره­‌­­یی جهانی تشدید هم شده اند. منطقۀ خاورمیانه طی این مدت و به موازات بحران­ های سیاسی نه چندان کم در آن، شاهد عروج ارتجاعی ترین نیروهای مذهبی مانند پا گرفتن رژیم اسلامی در ایران، حزب الله در لبنان، حماس در غزه، مجاهد و طالبان در افغانستان و پاکستان، اخوان المسلمین در مصر، توسعه و عدالت در ترکیه ، شاخه­ های مختلف القاعده و سلفیست­ها و اکنون داعش در سوریه و عراق بوده اند که خود نمونه ­هایی از حضور ارتجاع اسلامی در منطقه بوده و قبل از هر چیز حاصل و پیامد سیاست­ها و استراتژی­های دولت­های کاپیتالیستی در سطح جهانی و منطقه می­باشد و از آنها در امر سرکوب جنبش­های توده­ یی استفاده شده و خواهد شد.

واقعيت لشکر­کشی آمریکا و متحدینش به افغانستان و عراق در بیش از یک دهه قبل نیز نشان داد که آمريکا نه تنها قادر نشد نظمى فارغ از تنش­هاى سياسى در اين منطقه را شکل دهد، بلکه برعکس باعث شد تا این تنش­ها در اشکال تازه‌ و پیچیده­تری بروز نمایند. حال، چنانچه اين حد واقعى قدرت تاثيرگذارى سياست امريکا بر جهان باشد، معنايش اين است که پيشبرد سياست آمريکا در هر گام در گرو حل تناقضات تازه­ یی است. اما شواهد نشان می­دهد که آمریکا در حل این نتاقضات نه تنها با شکست مواجه بوده بلکه تقویت بیشتر نیروهای واپس­گرای ارتجاعی اسلامی و سر بر آوردن داعش در منطقه حاصل این تناقضات و سیاست­های به غایت سلطه جویانۀ آمریکا می­باشد. البته اين معضل چيزى جز تغيير ديناميسم مناسبات جهانى پس از ختم دوران جنگ­ سرد نبوده و نيست.

هیاهوی تبلیغاتی دولت امریکا بر علیه داعش مضحکه ­یی بیش نیست. امپریالیست­ها به سرکرده ­گی آمریکا داعش را تقویت، تربیت و حمایت کرده و پس از آن مهمترین مناطق مرزی ترکیه و سوریه و همچنین همه گونه تسهیلات برای اشغال چاه­های نفت موصل را در اختیار نیروهای آن قرار داده اند؛ این تسهیلات و زمینۀ گسترش نفوذ نیروهای داعش چه از طریق دستور به افسران عراقی که با سازمان­های اطلاعاتی آمریکا و ترکیه کار می­کردند، و چه مستقیم به وسیلۀ نقل و انتقال هزاران داعشی، توسط هواپیماهای نظامی آمریکا، مساعد و انجام شد. چندی پیش “هیلاری کلینتون” در یکی از سخنرانی­هایش آشکارا اعلا م داشت که داعش را ما به وجود آوردیم و فرد مسؤول دیگر آمریکائی در پنتاگون، نیز صحبت از موجودیت زندانیان جاسوس در زندان “بوکا” (زندانی در عراق در دورۀ اشغال، جائی که ابوبکر البغدادی از آنجا بیرون آمد) نمود. با این حساب می­توان از تجربیات تجاوز و اشغال کشور عراق و دست آویز قرار دادن “جنگ با القاعده” و “تولید سلاح­ های کشتار­جمعی” در این کشور نتیجه گرفت که سیاست­های دولت آمریکا چه اهدافی را تعقییب می کنند.

اکنون با حضور داعش در منطقه امپریالیست­ها مهندسی افکار عمومی را چنین سازمان داده اند که گویا پایان دادن به بربریت داعش کار آنهاست و می­بایست از آنها خواست تا با قدرت بیشتر وارد میدان شوند. اگر آمریکا و ناتو هزاران متخصص استخدام و میلیاردها دلار هزینه می­کردند، نمی توانستند به همین ساده­گی و راحتی ضرورت وارد شدن نیروی­های نظامی ناتو به منطقه را با این درجه از موفقیت و بدون مقاومت نیروهای منطقه­یی به پیش برند و اذهان مردم را اینقدر دستخوش فریب و نیرنگ سازند. ائتلاف ۴۰ کشور قدرتمند که قرار است به “تروریسم جهانی” خاتمه بدهد بنا به چه نیاز و ضرورتی و در خدمت به چه استراتژی یی شکل گرفت؟ واقعیت این است که این جبهۀ ائتلاف علیه داعش نیست. این جبهۀ ائتلاف برای تحقق بخشیدن به پروژۀ خاورمیانه جدید طبق طرح­های جدید امپریالیست­ها و ایجاد بی­ثباتی در منطقه است، تا دخالت در امور داخلی این کشورها و غارت و تاراج منابع این کشورها را برای مدت طولانی امکان پذیر کند. باید در نظر داشت که خاورمیانه پل ترقی آمریکا و شرکأ بسوی “پروژۀ جدید شان” است نه نقطۀ پایان آن. داعش در حقیقت ارتش زمینی غیررسمی و لباس شخصی این ائتلاف ۴۰ کشور است که به زور و با فریبِ ایجاد دمکراسی در خاورمیانه می­خواهند به مردم این منطقه تحمیل نمایند. در تمام مدتی که کوبانی در محاصره است گروه ائتلاف۴۰ کشور تبدیل به تماشاچی منفعل و بی اراده شده اند. در ضمن در این سناریوی ضدبشری ناتو نه تنها به عنوان کارگزار و نیروی تحقق دهندۀ این پروژه بلکه به عنوان یک نهاد بین­المللی میرود که جاگزین سازمان­ملل گردد و نقش آن را در مُهر تأیید زدن به استراتژی و سیاست­­های سرمایه­داری جهانی به عهده بگیرد و به یک بازی خطرناک در سطح بین­المللی دامن بزند، که قطعاً هیچکدام از کشورهای منطقه از پیامدهای این روند در امان نخواهند ماند. تمامی این بازی­ها و جابجایی ها در خدمت متوهم نمودن توده­ها و مقاومت آن­ها در برابر جنگ­هایی است که برای رسیدن به اهداف استراتژیک منطقه­یی و جهانی آمریکا و شرکأ طراحی شده است. در این روند بسیاری از کشورهای منطقۀ حوزۀ خلیج فارس از جمله: قطر، کویت، ایران، سوریه و به ویژه ترکیه و عربستان­ ­سعودی از جمله کشورهایی هستند که در شکل­گیری این پروژه و نیروهای آدمکش داعش نقش تعیین کننده داشته و دارند.

ایجاد کمربند سبز در منطقه پدیده­یی است که از سال­های دهۀ هفتاد قرن گذشته در لبنان، ایران، فلسطین، یمن و افغانستان با طرح و برنامۀ دول امپریالیستی به سرکرده­گی آمریکا ظهور نمود و با عملی شدن آن نتایج و دستاروردهای خوب و مفیدی برای نظام سرمایه­داری جهانی به ارمغان آورد. نیروهای ارتجاعی اسلام سیاسی دقیقاً در تقابل با نیروهای انقلابی و گسترش جنبش­های توده­یی و نیز در بطن جنگ سرد در منطقۀ خاورمیانه شکل گرفتند. اکنون نیز در شرایطی دیگر و در تداوم همان استراتژی، “دولت اسلامی” یا داعش با تصرف مناطقی در عراق و سوریه به ظهور رسید و برگ دیگری از جنایات و آدمکشی در تاریخ بشر را به ثبت رسانید. تاخت و تاز داعش در عراق با کم­ترین مقاومت صورت گرفت و در این راستا قربانیان زیادی به خصوص از زنان و کودکان را به همراه داشت. در حالیکه نیروهای داعش با سرعت و توحش به لشکر­کشی شان در منطقه ادامه می­دادند، حمله به کوبانی را نیز آغاز نمودند. نیروهای مزدور و جنایتکار داعشی با اشغال برق آسا شهرهای عراق و با کشتار مردم بی­دفاع و ویران ساختن هر آنچه که سر راهشان آمد، فاجعۀ شنگال را آفریدند و به فضای رعب و وحشت در منطقه دامن زدند. اما پیش­روی آنان که حدود دو سوم خاک سوریه و یک سوم خاک عراق را در تصرف دارند در کوبانی متوقف شد. داعش برای تکمیل تصرفات خویش برای چندمین بار به کوبانی یورش برد تا این منطقه استراتژیک را که چسپیده به مرز ترکیه است به اشغال خود در آورد. کوبانی­ها در حالیکه از سلاح­های پیش­رفته برای این مقابلۀ نابرابر محروم بودند، اما با نیروی اجتماعی و سازمان یافتۀ توده­یی توانستند در مقابل لشکر جانیان اسلامی داعش پایداری کنند. استقامت کوبانی فقط یورش نظامی داعش را زمینگیر نکرد، بلکه سیاست­­­های اولیۀ امپریالیست­ها و دولت­های ارتجاعی ریز و درشت در منطقه را نیز زیر سوال برد. طنین پایداری کوبانی و روژئآوا سراسر جهان را فرا گرفت و میلیون­ها نفر را باخود همصدا و همراه ساخت.

استقامت توده­ یی و سازمان داده شدۀ کوبانی­­­ها نشان از شرایط اجتماعی­یی دارد که طی مدت نه چندان طولانی، زنان و مردان در آن پرورش یافتند. کوبانی با استقامت خود این شرایط اجتماعی را به خارج از مرزهای خود و به چهارگوشۀ جهان معرفی کرد. نام کوبانی و روژئاوا با کانتون­­های توده­ یی که در آن امور جامعه با دخالت افراد و تصمیم های جمعی پیش می­رود همراه شد. با وجود قرار داشتن در منطقه­یی که اکثریت ساکنان آن به زبان کُردی تکلم می کنند اما کانتون­ها و افراد دخالتگرِ شامل فقط کرد زبان­ها نیستند. عرب زبان و آشوری زبان وغیره نیز در ادارۀ امور جامعه همگام با دیگر شهروندان آن­ها حضور دارند. کانتون­­ها ترکیبی است سیاسی از همزیستی اجتماعی افراد، جدا از برتری نژاد و جنسیت و اعتقاد، که در آن زنان و مردان در امور مربوط به جامعه دخالت می­کنند. جنبش اجتماعی کوبانی و روژئآوا که دو منطقۀ دیگر (جزیره و عفران) را نیز در بر می­گیرد، اگرچه دارای تنوع گرایشات سیاسی است ولی شکل گیری آن بر بستر شرایط عینی­یی بوده که منجر به مشارکت و فعالیت مستقیم افراد در ایجاد ساختار آن شده است.

مبارزۀ اجتماعی و مردمی کوبانی علیه توحش اسلامی و دفاع از حقوق انسانی و برابری زن و مرد که نقطه مقابل تمامی نظام­های مذهبی و سرمایه­داری است نقطۀ قوت کوبانی بود. مبارزان زن و مرد کوبانی برابر و دوش به دوش هم علیه این توحش ایستاده­ گی کردند. در شرایطی که دولت اسلامی دست ساختۀ آمریکا با کمک ترکیه حمایت می­شود، زنان و مردان مبارز کوبانی توانستند جسورانه مبارزه کنند و به سرعت افکار­ ­‌عمومی جهان متوجه شد که جنگ کوبانی فراتر ازیک جنگ ملی و مذهبی است. پیروزی کوبانی پیروزی انسانیت علیه قوانین برده­داری سرمایۀ حاکم بر جهان و قوانین مذهبی قرون وسطایی در منطقه است.

بیانیه­ ها و مصاحبه های مبارزان در کوبانی بازگو کنندۀ این است که زمانی که افراد یک جامعه به ­گونه­ یی یک پارچه به دور از تبعیض و دارای حق برابر و در پرتو تصمیات جمعی به میدان مبارزه بیایند، می­توانند در مقابل هر نیرویی مقاومت و پیش­روی کنند. کوبانی صدای میلیون­ها مردم محروم از آزادی و برابری هستند که در زیر سلطۀ سرمایه به هر نوعش سرکوب میشوند؛ خلاء سیاسی ناشی ازعدم حضور قدرت حکومت سوریه شرایط ویژه­­­ یی در کردستان سوریه ایجاد کرد؛ چنین شرایطی عینی و حضور گرایشات سیاسی متنوع جامعه را به طرف نوعی همزیستی سیاسی سوق داد و ضرورت ایجاد خودگردانی و کانتون­ها را در پیش روی جامعه قرار داد. کوبانی، جزیره و عفرین سه منطقه در کردستان سوریه هر چند با فاصله­یی از هم قرار گرفته اند ولی در همکاری و انتقال تجارب و شور و تبادل نظر با همدیگر به سر می­­برند. کانتون­­ها با خود­گردانی جامعه چنان شکلی بخود گرفته است که در آن­ها کسانی که مسؤولیت می­گیرند با رای مستقیم افراد جامعه انتخاب می­شوند. شرایطی دموکراتیک که با وجود تعدد گرایشات سیاسی در جامعه نهادهایی شکل گرفت که مردم در آن به فعالیت مشغولند. زنان در نهادهای اجتماعی خود را متشکل کرده و در رفع تبعیض و نابرابری­ها منجمله نابرابری ناشی از سنت مردسالاری در تلاشند. تلاش برای تضمین آزادی­های فردی و نیز آزادی اجتماعی خود را در گروه­های مختلف کاری نشان داده است. حتی بنا به موقعیت جغرافیایی که روژئآوا در آن واقع شده است زنان در کنار مردان به دفاع نظامی از منطقه در یگان­های مدافع خلق متشکل شده اند. با توجه به تعدد احزاب و گرایشات سیاسی در روژئآوا همزیستی سیاسی تابعی از ضرورت­­های عینی زنده­گی افراد جامعه است و این خود به شکوفایی مناسبات اجتماعی خدمت کرده است.

اهمیت جنبش اجتماعی کوبانی در چیست که انعکاس جهانی پیدا کرده است؟ اهمیت کوبانی و بر پائی نظام اجتماعی آن به دو سال قبل از حمله داعش به آن بر می­گردد. در طول این مدت مردم کوبانی این فرصت را یافتند که با ایجاد کانتون­ها به طریق شورایی سازمان اجتماعی و روابط حاکم بر آن را سازماندهی نمایند. مشارکت کل مردم در ادارۀ جامعه به طریق دمکراتیک از نکات برجستۀ مناسباتی است که بر کوبانی حاکم است و توانسته اند بدون حاکمیت از بالا در تعیین سرنوشت خود و جامعه نقش داشته باشند. در جهانی که مناسبات سرمایه داری حاکم است و اقلیتی سرنوشت اکثریت جامعه را از طریق ارگان­های نظامی سرکوبگر و بوروکراسی در دست دارند و بر تمام شؤونات زنده­گی توده­های مردم مسلط می­باشند، الگوی مناسبات حاکم بر کوبانی توجه جهان را به خود جلب نموده است.

پتانسیل نهفته و ارزش­های دمکراتیک و شورایی مردم کوبانی همبسته­گی بین­المللی را برای کوبانی به همراه داشت. کوبانی با توجه به ضعف­ها و با توانایی هایش، با افت و خیزش تا کنون توانسته یک سیستم اجتماعی برابری را در بین توده­ های مردم ایجاد نماید که روابط و مناسبات بالنده و پیشرویی را جایگزین روابط عقب مانده و نابرابر بنماید. تغییر و تحول اجتماعی که با حاکمیت دمکراتیک مردم برقرار شد شرایط زنده­ گی زنان و جوانان را دگرگون نمود. زنان برای اولین ­بار در کنار مردان در کانتون­ها و ارگان­های شورایی حق رای و مسؤولیت برابر در کنار مردان یافتند و با مشارکت خود در تمام امورات اجتماعی و جنگیدن بر علیه نیروهای متوحش داعشی پا بپای مردان، برابری خود را از نطر جنسیتی و طبقاتی ثابت نمودند. مبارزه بر علیه نیروهای ارتجاعی داعش با شرکت چشم­گیر زنان و دخالت­گری آنها در کانتون­ها باعث شد تا زنان کوبانی بیش از هر زمان دیگر به نیرو و توان خود ایمان بیاورند و با اعتماد به نفس بیشتر برای احقاق حقوق خود و خاتمه دادن به اوضاع گذشته قوانینی را مدون سازند.

دستاوردهای جنبش توده­یی کوبانی اگر بطور واقعی ارزیابی شود جنبشی فراملی با انعکاسی جهانی است، جنبشی است علیه هارترین ارتجاع سیاه، جنبشی برای سازماندهی یک همبسته­گی توده­یی و اجتماعی در حمایت از حقانیت یک مبارزۀ زندۀ حق­طلبانۀ انسانی، جنبشی در حمایت از ماندن و زیستنِ مردمی به پاخاسته و در دفاع از برابری و موجودیت خود. مقاومت کوبانی و جنبش حمایت از این مقاومت، در جریان ایستاده­گی و تداوم اش، بخش زیادی از سیاست امپریالیست­ها را رو نمود و خیلی از نقشه­ها و توطئه­های ضد­بشری را نقش بر آب کرد. به یُمن چنین جنبشی توده­یی که در جریان است، بیش از پیش چهرۀ جنایتکارانۀ سازنده­گان و سازماندهنده­گان داعش و نقش سناریوپردازان و صحنه گردانان این جنایات و توحش را افشاء و رسوا کرد.

اکنون و در پرتو چنین جنبشی، شیادی­ ها و ریاکاری­های آمریکا و غرب و ائتلاف دروغین آنها ”علیه تروریسم”، برای توده­های هرچه وسیع­­­تری از مردم جهان برملاء گشته است. به یُمن راه افتادن چنین جنبشی، برجسته­ تر از هر زمان دیگر عملکرد ارتجاعی و ضدبشری دولت ترکیه به تصویر کشیده شده است. با راه افتادن چنین جنبشی، گندیده­ گی ناسیونالیسم کُرد و حلقه به گوشی احزاب کُردِ حاکم در اقلیم کردستان، بیشتر از پیش به نمایش درآمده است. با برپایی این جنبش و تداوم آن، افکارعمومی جهان بیشتر از هرزمانی متوجه حقانیت مبارزۀ مردمی ستمدیده گردیده است و تداوم این جنبش توانسته است بیشترین همبسته­ گی بین انسان­های آزادیخواه و تحت ستم را در سرتاسر جهان به وجود بیاورد؛ ایستادگی مردم کوبانی و مبارزۀ رزمنده گان زن و مرد آن با حداقل امکانات و بدون حمایت­های وسیع در سطح منطقه و جهان نه تنها قابل ستایش است بلکه با اهدافی همراه است که از نظر تاریخی اهمیت ویژه­یی یافته است. آن­ها از موجودیت و بقای خود در مقابل یکی از متوحش­­ترین نیروهای ارتجاعی دست نشانده و از حاکمیت توده­ یی و حق تعیین سرنوشت خویش دفاع می کنند، برای این مردم حاکمیت توده­ یی با دخالت مستقیم خودشان از اهداف مهم آن­ها به شمار می­­رود. آنها نمی خواهند این دستاورد مهم مبارزاتی تاکنونی شان را که الگویی نو برای ادارۀ جامعه است به راحتی از دست بدهند.

طبعاَ یکی از نگرانی­های جدی کشورهای منطقه و غرب و آمریکا و احزاب حاکم ناسیونالیست بر اقلیم کردستان، همین الگوی حکومتی است. آن­ها چنین الگویی از حاکمیت را بر نمی­تابند و عمیقاً نگران از گسترش آن به دیگر بخش­های کردستان و منطقه اند. حکام اقلیم کردستان عراق نه تنها چنین حاکمیتی را به رسمیت نشناخته اند، بلکه همواره نیز علناً و عملاً برای نابودیش کوشیده اند و می­کوشند. البته مقاومت و ایستاده­ گی کوبانی در مقابل داعش با اهداف شوم ناسیونالیسم کرد در تقابل قرار گرفته و کاملاً در مغایرت با کُرنش در مقابل امپریالیست­ها قرار دارد. دولت اقلیم کردستان عراق و در کل ناسیونالیسم کُرد عروج و ظهور گستردۀ داعش را بهانه و فرصت مناسبی برای اعلام استقلال کردستان دانستند. در حقیقت برای دار و دسته بارزانی و شرکایش آنچه که در وهلۀ اول مهم بود مرزهای کردستان و تقویت قوای نظامی دولت اقلیم کُرد بود. اینان از این فرصت استفاده نموده تصور کردند که دید و بازدید با سردمداران آمریکایی و غربی قرار است فصل تازه­ یی در شکل­­گیری دولت مستقل کُرد باشد. در این رویکرد آنچه در نظر گرفته نشد عواقب پدیدۀ داعش بود بر آیندۀ سیاسی بخش­های بزرگی از منطقۀ خاورمیانه و تاثیر آن بر زنده­ گی انسان­های بیگناهی که قربانی این توحش اند. واقعیت اینست که دولت اقلیم کردستان و بخش­های بزرگی از بورژوازی کرد در کلیت آینده و بقای سیاسی خود را بیش از پیش در راستای سیاست­های جنگ افروزانۀ آمریکا در منطقۀ خاورمیانه می­بینند. از این روهیچ عجیب نیست که اینان خود را هم پیمان ترکیه می­بینند و نه مردم کردستان.

نقش ترکیه و عربستان سعودی و کشورهای حوزۀ خلیج فارس در اوضاع جاری در خاورمیانه و همیاری آنها با امپریالست­ها کمتر از نقش ناسیونالیست­ها نمی­باشد. هدف این کشورها در پیشبرد سیاست­های امپریالیست­ها تسلط سیاسی آن­ها بر منطقه است. کشورهای حوزه خلیج فارس خواستار پس راندن نفوذ ایران هستند، خواستی که با منافع و علائق اسرائیل یکسان است. کشورهای عضو شورای همکاری خلیج از جمله: امارات متحده عربی، بحرین، کویت، عمان و عربستان سعودی دیرزمانی است که با شدت تمام مشغول مسلح ساختن خود هستند و کمپنی های  اسلحه­ سازی آلمان، فرانسه، انگلستان و آمریکا از این طریق سودهای کلانی کسب می­کنند. همگام با این اقدامات، ناتو هم همکاری خود را با کشورهای خلیج فارس و اردن تقویت کرده است؛ فعالیت “دولت اسلامی” یا داعش سبب شده است که هم عربستان و هم ترکیه در ضمن تحکیم مرزها، خود شان را مسلح سازند و از ناتو تقاضای دریافت کمک نظامی کنند. عربستان از آلمان یک سیستم نظارت نظامی و مقادیر زیادی اسلحه دریافت کرده است. ترکیه تانک­های نیروی زرهی خود را همراه با ۱۰هزار سرباز در کنار کوبانی متمرکز ساخته و چشم به آن دوخته است که داعشی­های مزدور، منطقه کوبانی را منهدم کنند. هر دو کشور ترکیه و عربستان از پیدایش منطقۀ سنی نشینی که فعلا در تصرف داعش است سود می­برند، زیرا از یکسو دشمن دیرین آن­ها سوریه بیشتر تضعیف می گردد و سرزمینی که در اختیار دارد کوچکتر می­شود و از سوی دیگر ارتباط زمینی خوبی که میان ایران، عراق، سوریه و حزب الله لبنان وجود دارد، قطع می­شود.

کشورهای خلیج فارس، اردن و ترکیه هزینه گروه­های ارتجاعی جبهة النصرة و داعش را در عراق تأمین می­کنند. آن­ها به این اوباشان آدمکش اجازه می دهند که بدون مانع از مرزهای آن­ها بگذرند. ترکیه و اردن در سال ۲۰۱۰ اجازه دادند که انبوه سلاح از مرزهای آن­ها برای رسیدن به جنایت­کاران افراط گرای مسلمان بگذرد. تهاجم وحشیانۀ داعش علیه کردها در مرز جنوبی ترکیه و همچنین دور جدید بمباران آمریکا و ناتو در عراق و سوریه به بهانۀ حذف داعش، دولت ترکیه را با چالش­های بسیار جدی­یی مواجه کرده است. اکنون به نظر می­رسد موضع اردوغان در مقابل پدیدۀ داعش، بستن مرز به روی مردم سرگردان و آواره کرد، و شاخ و نشان کشیدن مجدد برای کردهای ترکیه می­باشد. بورژوازی ترکیه با ظرفیت ارتجاع اسلامی- شووینیستی اش، با موضع به غایت ضد­انسانی اش در مقابل آوارگان کرد روژئاوا، از انجام هیچ فجایعی با تنگ نمودن عرصه به روی مردم کوبانی کوتاهی نه نموده است. در حالی که مسؤولین حزب حاکمِ ترکیه و آمریکایی­ها به دفعات در موردِ سقوط شهر سخن گفتند و کسی شانسی برای نجات شهر قائل نبود، مقاومت و ایستاده­گی بی­نظیر زنان و مردان کوبانی موجب گردید تا همه در ارزیابی ­های خود تجدید نظر نمایند. هرچه این دفاع قهرمانانه بیشتر به درازا می­کشد، مخالفت سرسختانۀ اردوغان و یارانش برای مسدود نمودن راه­های کمک­ رسانی به کوبانی بیشتر موجب انزوای آنان می­گردد، و ضمن ایجادِ انزجار عمومی از عملکرد آنان موجی از همدردی و حمایت از مدافعان شهر را در سراسر جهان برانگیخته است. گرچه ترکیه در روزهای اولیۀ هجوم داعش به شمار بزرگی از مردم کوبانی اجازۀ ورود به خاک ترکیه را داد، اما تصاویر تلویزیونی نشان می­داد که شمار زیادی از مردم آواره به دلیل بسته بودن آگاهانۀ مرزها توسط دولت و نیروهای نظامی امکان ورود به ترکیه را نیافته و در طول مرز سرگردان مانده بودند و این عملکرد دولت اسلامی– فاشیستی ترکیه نیز بر دامنۀ این همدردی­ها در سطح جهان افزود. بمبارانِ مواضع پ ک ک توسط نیروی هوایی ترکیه که می­توانست به شدت بر پیچیده­گی های اوضاع منطقه بیفزاید صحه بر سیاست­های بیشرمانۀ حزب عدالت و توسعه گذاشت و چشم جهانیان را بیشتر بر اعمال ضد­بشری حکومت حاکم ترکیه گشود.

یکی از دستاوردها و نکته قوت­های جنبش توده­ یی در کوبانی نقش زنان در مبارزه برای برابری و احقاق حق و حقوقشان می­باشد. در جریان رویدادهای اخیر روژئاوا، زنان و دختران پیشرو در صف مقدم نبرد و مقاومت قرار داشتند و تا همین اکنون با رشادت شان حماسه آفریده اند. آنها در بطن مقاومت، انسجام و ایستادگی اهداف انسانی خود را به نمایش گذاشتند. حضور زنان در این مبارزه در روژئآوا، جنبه­های سیاسی، دمکراتیک جنبش‌ را تقویت نمود. در روژئآوا، آزادی زن با مفهوم آزادی در آن جامعه عجین شده است. همان­طور که زنان روژئاوا معتقدند که در جامعه­یی که زنان در آن آزاد نباشند، آن جامعه، جامعۀ آزاد نیست. بر اساس این نگرش، زنان برای خواسته­ های اجتماعی و سیاسی خود مبارزه می­نمایند. مشارکت آن­ها به عنوان زنان روژئاوائی در بطن این مبارزه، نه تنها با آزادی برای آنها همراه است بلکه پیام آزادی را برای زنان دنیا به همراه دارد. زنان کوبانی بر این باورند که مشکلات، موانع و نابرابرهای موجود علیه زنان در دنیا یکسان است. آنها می‌‌خواهند با حضور متفاوت خود در صحنۀ مبارزاتی و با ارائۀ تصویری از زنان انقلابی، نقش تعیین کننده­ یی در حل و رفع این موانع ایفاء نمایند.

در پروسه مبارزاتی زنان کوبانی در واقع با هر حرکتی، اهداف متفاوتی را نشانه می‌گیرند: مبارزه با زن‌­ستیزان داعش و مبارزه برای برابری و حق تعیین سرنوشت خود. درعین حال این مبارزات ضربات جدی به فرهنگ، آداب و سنن عقب­مانده‌ و زن­ ستیز وارد کرده است. فرهنگ مردسالارانه‌یی که برای زنان تنها و تنها وظیفۀ مادری و کارخانه­ گی را به رسمیت می‌شناسد. در حال حاضر زنان کوبانی در سه منطقه از جبهه‌های جنگ، فرماندهی نظامی را برعهده دارند. درجه از خودگذشته­گی، مسؤولیت‌پذیری و تعهد به منافع مردم و توانایی‌های سیاسی و نظامی این زنان مبارز به حدی‌ است که حیرت جهانیان را برانگیخته است و اکثر رسانه­های دنیا، حتی ناخواسته مجبور شده اند به آن اعتراف نموده و اخبار آن را در سطح دنیا منعکس نمایند. در اقلیم کردستان عراق نیز که زن‌ستیزی و قتل‌های ناموسی بی‌داد می‌کند، خیانت رهبران ارتجاعی و ناسیونالیست و همکاری ‌آن­ها با دولت ترکیه، موجب انزجار عمومی مردم در شهرهای سلیمانیه، اربیل و دهوک شده است. امروزه مبارزۀ مسلحانۀ زنان کوبانی با تمام کاستی‌ها و کمبودهایش درعرصۀ رهبری و مشارکت اجتماعی و افق رهایی­بخشی که جلو خود گذاشته اند، توانسته است حدوداً راه‌ حل‌های تاریخا ورشکستۀ سازش با دشمنان زن ستیز را به چالش بطلبند. تاریخ ثابت کرده است که وقتی خشونت سازمان‌یافته و دولتی برعلیه مردم به ویژه زنان در اشکال گوناگون آن صورت می‌گیرد، تنها مبارزۀ قهرآمیز تضمین کنندۀ خاتمه دادن به ستم جنسیتی و طبقاتی است و می تواند زنان و توده های مردم را رها سازد. این تجربه­یی است که بارها در طی مبارزات طبقاتی در سراسر جهان به اثبات رسیده است. کوبانی با فراهم آوردن پیش­شرطها برای ایجاد شرایط مشارکت اجتماعی و شورایی به جهانیان نشان داده است که الگویی غیر از الگوی مناسبات سرمایه­دارانه امکان پذیر است. تعدادی از احزاب و سازمانهای سیاسی نکتۀ قوت و برجسته گی مبارزاتی کوبانی را فقط در مبارزه اش علیه اسلام سیاسی می­بینند، البته این یک وجه قضیه است. اما پویایی ساختار اجتماعی­یی که در کوبانی دارد عمل می­کند، ساختار ایجاد شدۀ آزادیِ عملِ اجتماعی در کوبانی است که در تضاد کامل با خواسته ها و برنامه­های سرمایۀ جهانی قرار دارد. چیزی که توانسته است شاخصهای انقلابی را برجسته نماید و بقایای عقب­ماندۀ یک جامعۀ سنتی را که طبعاً “مذهب” هم یکی از وجوه اساسی آن می­باشد زیر سؤال ببرد و نوک حمله را متوجه اسلام سیاسی بنماید.

کوبانی روزهای سختی را در پیش دارد و بعید نیست در یک معادله نظامی نابرابر علی­الرغم مبارزات جدی رزمندگانش، مقاومتش درهم شکسته شود. اما با این فرض احتمالی هم، دستاوردهای تاکنونی اش ارزنده و قابل توجه اند. یکی از دستاوردهای ارزندۀ این مقاومت، شکل­گیری یک جنبش حمایتی انترناسیونالیستی بود که با مشارکت وسیع مردم آزادیخواه دنیا در اکثریت کشورهای جهان و در “فراخوان اول نوامبر” خودش را نشان داد و مردم آزادۀ دنیا را با خود همراه ساخت. هم اکنون این جنبش در کشورهای همجوار خلیج فارس به ویژه ترکیه ابعاد رادیکال­تر و عمیق­تری پیدا کرده است و این کشورها را با چالشی جدی روبرو ساخته است. سقوط احتمالی کوبانی بیش از آنکه اعلام شکست مقاومت و مبارزات توده­های مردم کوبانی باشد، اعلان یک شکست بزرگ برای آن ادعای دروغینی است که سران ۴۰ کشور را گرد هم آورد تا ”علیه تروریسم” بجنگند و آن را از پا درآورند؛ با سقوط احتمالی کوبانی، جز رسوایی برای مدعیان دروغین ”مبارزه با تروریسم” و جز شرمساری برای دولت­ها و دولت­مردان عضو ”ائتلاف مبارزه با تروریسم” و جز سرافکندگی سران اقلیم کردستان که در خدمت سناریو پردازان متهاجم داعشیان بوده و هستند، چیزی ببار نخواهد آمد. اگر­چه سقوط احتمالی کوبانی، تلفات جانی زیاد و خسارات مالی بسیار و آوارگی بیشتر مردم را بدنبال خواهد داشت و دستاوردهای تا کنونی یک مبارزه توده­یی و حاکمیت اجتماعی توده­های مردم لطمات سنگینی خواهد دید، اما شکست بزرگ را آن­هایی خواهند خورد که ماسک شان کنار خواهد رفت، آن­هایی خواهند خورد که بازار ”کوردایه تی” شان کساد و از رونق خواهد افتاد و بخاطر خودفروشی و سر سپردگیشان به امپریالیستها رسواتر و منفورتر از قبل خواهند شد.

کوبانی برای انسان­های آزاده و مترقی تجسمی از آزادیخواهی و برابری اجتماعی در مقابل نیروهای ارتجاعی و متوحش داعشی است. با وجود اینکه در سطح بین­المللی جنبش کارگری و چپ با عدم انسجام و پراکنده­ گی روبرو است، اما حمایت از مردم کوبانی طی فراخوانهایی در چند نوبت (بویژه فراخوان سراسری اول نوامبر) در سطح جهان با استقبال روبرو شد و توجه توده­ های وسیعی از مردم را نسبت به کوبانی و یاری و پشتیبانی از آن جلب نمود. با توجه به پراکنده­گی بین­المللی چپها… سقوط یا عدم سقوط کوبانی بیشتر به محاسبات دقیق توازن قوای بین­المللی، زد و بند گرایشات سیاسی مدافعان کوبانی و برنامه­های پنهان امپریالیست­ها در منطقه و جهان ربط دارد تا قدرت نظامی منطقه­ یی نیروهای مترقی و چپ و سوسیالیست. هنوز کوبانی از حمایت­های بسیاری از نظر مالی، داروئی و… برخوردار است. اما لازمه اش این است که گرایشات چپ و سوسیالیست و آزادیخواه در منطقه و در سطح جهان با اتحاد و همبسته­گی و انسجام بیشتری به حمایت از کوبانی و افشاء­گری نیروهای ارتجاعی منطقه و نقشۀ شوم امپریالیست­ها بپردازند. تاثیری که کوبانی در سطح جهان با استفاده از مشارکت همگانی توده­های مردم در تعیین سرنوشت خود از طریق روابط شورایی انجام داده است زبانزد اکثریت توده­های مردمی است که دلشان برای آزادی و برابری می­تپد. سخن از کوبانی و دستاوردهایش امروز در هر محل و جلسه و جمعی نه تنها به بحث روز تبدیل شده است بلکه تأثیرات مثبت و انعکاس جنبش توده­یی آن در منطقۀ خاورمیانه به عینه مشاهده می­شود. کوبانی نشان داد که با یک مبارزه جمعی و با حضور بدون تبعیضِ همۀ شهروندان و شرکت مستقیم شان در تصمیمات و با برخورداری از حق برابر نه تنها امکان ایجاد یک زنده­گی آزاد و برابر برای همۀ شهروندان را ممکن می­سازد، بلکه لازمۀ دست یافتن و تضمین کنندۀ آن نیز هست.

در شرایطی که مردم افغانستان و ایران در زیر حاکمیت هارترین حکومت­های ارتجاعی اسلامی تحت ستم مضاعف قرار دارند، جا دارد تا با تأثیر پذیری از مبارزات مردم کوبانی و نوع مشارکت جمعی حاکم بر آن، برعلیه این حکومت­های مستبد و خودکامۀ حاکم و در مورد افغانستان حامیان بین­المللی حاکمیت ارتجاعی و دارودسته­ های اسلامی چون طالبان، بپاخیزند و مبارزات و اعتراضات خود را بر علیه ارتجاع داخلی و منطقه­ یی، با کوبانی همسو نمایند؛ حفظ کوبانی مستلزم حمایت همه جانبه از جانب نیروهای مترقی و چپ و سوسیالیست بین­­المللی می­باشد. این نیروها در ضمن متحد نمودن صفوف خود با سازماندهی توده­ های مردمی که به حمایت از کوبانی بارها به خیابان­ها ریخته اند و با قدرت میلیونی و صف فشردۀ خود تا درجه­یی هم امپریالیست­ها را از انجام نقشه­های شومشان برعلیه کوبانی به عقب رانده اند از طرح هر توطئه­یی که منجر به تضعیف یا شکست جنبش توده­یی کوبانی شود جلوگیری نمایند. بنابراین، وظیفۀ هر انسان آزادیخواهی می­باشد که برای دفاع از انسانیت و برابری طلبی از کوبانی و جنبش توده­ یی آن حمایت نموده و به دفاع از آن برخیزد و با همصدایی با مردم آزادیخواه و انقلابی کوبانی این جنبش را در منطقه تقویت نماید.

در کوبانی مجموعۀ گرایشاتی که با یک توافق موقت در کنار هم قرار گرفته اند نه یکدست هستند و نه هم هم نظر. و وقتی هم که به جریانات ناسیونالیستی بر می­گردد، رهبران کردها به دلیل ماهیت ناسیونالیستی شان اغلب خائنین به آرمان­ها و مطالبات خلقهای خود شان بوده و هستند و با آمریکا و شرکاء دستشان در یک کاسه است. نمونۀ بارز آن رهبر اقلیم کردستان جناب بارزانی و تعداد قابل توجهی از رهبران کردهای ایران است. یکی از مثبت­ترین وجه مقاومت کوبانی افشاء توهمات و آشکار کردن چهره واقعی رهبرانی است که دائم بر طبل ناسیونالیسم می­کوبند. مقاومت کوبانی نشان داد که از طریق متوسل شدن به ناسیونالیسم کرد نمی­توان به نیروی اجتماعی و مشارکت و حاکمیت بر زنده­گی و سرنوشت خود دست یافت و در برابر تهاجم ارتجاع و امپریالیست به دفاع از خود پرداخت. در تاریخ لحظاتی هستند که دوران سازند… کوبانی درست در این لحظه تاریخی در منطقۀ خاورمیانه قرار دارد.

مقاومت کوبانی در منطقۀ خاورمیانه علاوه بر اینکه تمام نقشه­ های شوم امپریالیست­ها و ناسیونالیست­ها را نقش بر آب کرد، الگو و خلاقیتی از آزاده­ گی و زنده­ گی اجتماعی همگانی را آفرید که برابری و عدالت اجتماعی برای آحاد جامعه به خصوص زنان را به همراه آورد. به همین دلیل شکست و پیروزی کوبانی برای کل منطقه تأثیری بسزایی دارد. کوبانی نقطۀ امید و الهام بخش جنبش­های مترقی منطقه است و این جنبش و ایستاده­ گی آن فضای رعب و وحشت را در مقابل ارتجاع حاکم منطقه در هم شکست. هرقدر دمکراسی مستقیم و مشارکتی توده­ ها در سرنوشت خویش قویتر و طولانی­تر باشد تاثیر آن برای تمامی جنش­های مقاومت مترقی و مردمی امروز و آیندۀ منطقه موثرتر و انکار ناپذیرتر خواهد بود. مقاومت کوبانی افشاگر دوستان و دشمنان واقعی توده ­های زحمتکش در درون و بیرون منطقه خواهد بود. هر روز و هر ساعتی که عمر مقاومت کوبانی بیشتر شود تاثیر بسزائی برای حال و آیندۀ نیروهای مترقی و مستقل منطقه خواهد داشت.

جریانهای سیاسی ملی منطقه همگام و هم نظر با سرمایۀ جهانی طرح فروپاشی و سرکوب ساختار اجتماعی شکل گرفته در کوبانی و کانتون­های کردستان سوریه را در دستور کار خود قرار داده اند. توافق تمام جناح­های سرمایه­ داری برای شکستن کانتون­های کردستان سوریه از همین موضع کسب ارزش اضافی و فراهم آوردن نیروی کار ارزان قابل توضیح می­باشد. برخی کشورهای اروپایی از طریق ترکیه خریدار نفت ارزان داعش هستند که سود سرشاری را به جیب باندهای سیاسی ترکیه سرازیر می­کند. این را متخصصین نفتی می­دانند که کدام شرکت در کدام کشور قادر است از نفت تولیدی داعش استفاده کند. و همین اتحادیه اروپا می­داند که خریداران و دلالان نفت داعش چه کسانی هستند.

مبارزۀ کوبانی علیه توحش اسلامی و دفاع از حقوق انسانی و برابری زن و مرد در منطقه نقطۀ مقابل نظام سرمایه­داری و ارتجاع اسلامی حاکم برآن است، و این نقطۀ قوت این جنبش اجتماعی است. ایستاده­ گی در مقابل ارتجاع داعش نه جنگی ملی یا مذهبی برعکس باز شدن افقی برای بشریت امروز است. صدای انسان­هایی است که در دفاع از آزادی و برابری حقوقی بدون تبعیض و با حق برخورداری از مشارکت در امور جامعه و تصمیمات آن، تا همین اکنون به گوش­ها رسیده است. جنبش کوبانی شکلی از همکاری عملی بدور از تنگ نظری­ها و سکت­های حزبی و سازمانی با مشارکت آزادانۀ افراد در جامعه است. این­ها نکات برجسته­ یی هستند که با کوبانی عجین شده اند و به آن اهمیت می­دهند.

سازمان سوسیالیست­های کارگری افغانستان

کانون سوسیالیست­های کارگری

دسامبر 2014

Permanent link to this article: http://workersocialist.org/%d8%a7%d9%87%d9%85%db%8c%d8%aa-%d8%ac%d9%86%d8%a8%d8%b4-%da%a9%d9%88%d8%a8%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%88-%d8%b1%d9%88%da%98%d8%a6%d8%a7%d9%88%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/

Leave a Reply

Your email address will not be published.