جاوید یاسا
نهمیدانم چه عامل باعث شد، تاکرزی تصمیم تغیرنام دانشگاۀ تعلیم وتربیه و جادۀ منتهی به پولی تکنیک را بیگرد، اسمیکه برای همهگان مفهوم داشت، ازتکسی ران گرفته تا روزمزدکار، دانشگاۀکه در آن هزاران دانشجوازقشر و تبارگوناگون زیریکسقف درس میخواندند، به قولی شماری؛ خانهی ملت بود، بهنام شخصی شود، که مرتکب جنایتهای ضد بشری شده است.
اکنون این خانهی ملت؛ به خانهی شخصی ربانی تبدیل شده، و درآن جوی خون روان است، فضای دانشگاه به فضای خشونت تبدیل شده، و دوگانگی میان دانشجویان به میان آمده است، سخنهای کرزی خودش را نقد میکند؟ او گاه درسخنانش دانشجویان و دانشگاهها را از سیاست مبرا میداند، ولی اسمی سیاسی بالایش میگذارد، این به کدام قاموس سیاسی است؟
من به عنوان یک شهروند این کشور، زمانیکه از تصمیم کرزی مبنی بر تغیر نام این دانشگاه مطلع شدم، احساس خجالت کردم، کرزی میخواهد، مردم ناراضیرا به میز مذاکره نشاند، شورای نمیدانم… ساخته است، و یامیخواهد میان آنها تفرقه اندازد، چه ضرورت احساس میشد، تا نام این دانشگاه را تغیردهد، کابل اسمی زیبای است، و تاریخ کهندارد.
درین کارکرزی رفیق کاروان است یا شریک دزد؟ چرا خواسته است با صدور فرمانش دانشگاۀ تعلیم وتربیه را به نام برهان الدین ربانی کند؟ آنهم کسی را انتخاب کند، که جرایم ضد بشری وقتل وعام انسان های بیگناه را مرتکب شده است، شاید هم این را فراموش کرده است، که وی در انسان کشی همتایی نداشت، به داربستن بچه های 13 ساله، تجاوز بالای زنان و دختران در افشار، قتل عام بی رحمانه درین منطقه، چوروچپاول کردن اموال مردم و… .
آیا شخصی دیگر پیدانمیشد که این دانشگاه به نامش شود؟ اگرتاریخ این سرزمین غم زده را مرور کنیم، صرف نظر از رهبران متعصب وخونخوار، صدها دانشمند و شخصیتهای برجستهی داریم که دنیا به آنها میبالند، اما ماچه؟ رفتیم شخصی را انتخاب کردیم، که دردهه های شصت وهفتاد، هر روز صدها مرمی مزایل از اطراف به کابل پرتاب میکردند، که همه قربانیها افرادی غیر نظامی بود.
اگر دقت کنیم، تغیر نام این دانشگاه تازه کردن، دردی کسانی است، که درجریان ریاست جناب عالی قربانی شده بودند، در زنده گی چه جنایتهای را مرتکب شد، اما پس از مرگش چه اتفاقهای بدی روی داد، تعطیل درسهای دانشگاۀ تعلیم وتربیه پس از تغیر نام، راه پیمایی دانشجویان، مشاجره لفظی میان دانشجویان موافق و مخالف، درگریهای فزیکی، وحتا خشونت پولیس دربرابر دانشجویان همه از رویدادهای بود، که درین مدت اتفاق افتاد.
کرزی با تصمیم اش درواقع همان شریک دزد است، تا رفیق کاروان، از شخصی تقدیر کرد، که جنایتهای را مرتکب شده بود، که در بالا شمردم، این نمیشود دلیلی باشد، برای کسانیکه چند وقت در اریکه قدرت باشد، وهرکاری را که خواسته باشند انجام دهند، اگر کرزی به ربانی احترام دارد، ماهیج نوع مخالفتی باوی نداریم، برود از پولی شخصی اش، برایش کاری انجام دهد، چشم بخیل کور.
نتیجهی این تغیرنام چه شد، کرزی ازین تغیرنام چه به دست آورد؟ دیگران تلاش میکنند، تا سطح تحصیلی را بالاببرند درچنین وضعیت که ما با آن دست وپنجه نرم میکنیم، نه اینکه، درسها را به نحوی تعطیل کنند، یک بار انفلانزای مرغی؛ درسهای دانشگاههار مختل ساخت، روزی دیگر به دلیل برگزاری مجلس قومی ، واین بارهم به دلیل تغیر نام، آیا جای دیگر پیدانمیشود که کرزی درآن جلسه دایر کند؟
من ازاین جاه منحیث یک فرد نه کل، ابزار تنفرمیکنم از چنین وضعیت و سیاستهای نادرست، دیروز از دوستانم کسی به من تماس گرفت، که لوحه دانشگاۀ را پایین کرده اند، کمی خوش شدم، ولی امروز باز درتلفنی گفتند، لوحه تعلیم وتربیه ربانی را به دروازه دانشگاه نصب کرده اند، فرق این لوحه، با آن لوحه چیست؟ چرا چشمان کرزی نابیناشده، و به درستی نمیبیند، گوشهایش هم ناشنوا، آیا این دانشجویان برایش ارزش ندارند، که روزها به جادهها راه پیمایی کردند، اینها پرسشهایست که جواب آن برای من وامثال من روشن نیست.
کرزی به کورسی ریاست جمهوری نشسته است، چه به فکر مردم باشد، ضرب المثل که گویند: سوارچه از دل پیاده خبر دارد، یاهم سیر از دل گرسنه.
پیامد آنچه برشمردم، کرزی با پیش گرفتن چنین سیاست، مجرم تاریخ شناخته شده وخواهد شد، اگر امروز هرچه به آن توجیه کنیم، منحیث موافق ومخالف.
دوم اینکه کرزی با کارش، میان مردم تفرقه انداخت، که معلوم نیست، سرنوشتش به کجا رسد، چنانچه ربانی این کار را کرده بود.
سوم کرزی وتیمی کارش؛ هدف مشخص را دنبال میکنند، و درین جاه مردم است، که قربانی میشود، و آنها برای مردم هیچ ارزشی قایل نیستند، و مردمرا به قمار باختند، چنانچه امضای پیمان استراتیژیک میان افغانستان و آمریکا.
پیشنهادم این است، که کرزی باید خود لوحه دانشگاه را پایین کنند، و اگر مخالفان و موافقان، قبول نداشتند، شخصی سوم را انتخاب کنند، البته شخصی سوم سیاسی نباشد، مانند: مولانا، فردوسی، فرخی، عنصری، ابن سینا و… .
دیگراینکه به جای تغیر نام دانشگاۀ تعلیم وتربیه برود، یک دانشگاۀ دیگر به نام ربانی بسازد، با این کارش در واقع خدمت بزرگی را به سطح تحصیلی انجام داده است، و از شماری پشت دروازههای دانشگاهها کاسته خواهد شد، وهمچنان از شماری مخالفان، زیرا ما درهر شهر به یک دانشگاه نه بل به دانشگاهها نیاز داریم.