به بهانه هشتم مارچ – زرقا فروغ

                                               

به مناسبت هشتم مارچ                                                                                زرقا فروغ

مقدمه

افغانستان بعد از جنگ سوم افغان و انگلیس و پس از سال ۱۹۲۱ تا اکنون کمتر دورۀ با ثباتی را در تاریخ از سر گذشتانده است. این موضوع نقش زیادی در وضعیت نا بسامان زنان افغان داشته است. در این جا مرور مختصری بر وضعیت زنان افغان در طول این مدت و حوادث تاریخی یی که به وقوع پیوسته است مینمایم. نودو اند سال پیش از امروز بعد از کشته شدن حبیب الله ، امان الله زمام امور را به دست گرفت و میشود گفت که نهضت زنان افغان از همین زمان آغاز شد. اصلاحات عمده یی که میتوان ازآن نام برد عبارت بودند از:  به پیش

  • فراهم شدن امکان تحصیل برای دختران تا درجۀ ابتدایی مانند پسران.
  • لغو قانون تعدد زوجات.
  • منع نکاح دختران زیرسن ۱۶ سال.
  • از بین بردن برده گی خانه گی.
  • اعزام اولین گروپ از دختران دانشجو به کشورهای اروپایی و ترکیه.
  • در سال ۱۹۲۰ اولین بار انجمن حمایت نسوان به سر پرستی کبرا خواهر امان الله به خاطر حفظ حرمت زنان در داخل خانه در مقابل همسران شان دایر گردید.
  • نخستین مکتب ابتدایی مخصوص خانمها به نام مستورات ایجاد شد.
  • در ۱۷ مارچ ۱۹۲۱ نخستین شمارۀ مجلۀ زنان به نام ارشادالنسوان منتشر شد. محتوای این مجله در مورد آزادی های نسبی زنان بود که تا سال ۱۹۲۵ ادامه داشت.
  • در سال ۱۹۲۷ امان الله با خانمش ملکه ثریا به کشور های ترکیه، ایران، روسیه، انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، مصر و هندوستان سفر کرد و بعد از بازگشت به کشور، سنتگرایی و تعصبات سران قبایل را به انتقاد گرفت و درجهت بازسازی و ارتقای کشور گام برداشت. 

 اما اصلاحات او به ویژه در رابطه با زنان، اعتراضات زیادی را سبب شد. «مجددی»ها که از بانفوذترین خانواده های روحانی شهر کابل بودند، فتوای کفر شاه را با عکس هایی از ملکه که برقع خود را کنار زده بود به دستخط ۴۰۰ تن از علمای دینی در سراسر افغانستان فرستادند. بدین ترتیب ارتجاع مذهبی توانست با  تحریک احساسات مذهبی مردم ، مردم را به شورش وا دارد. این شرایط تقریبا تا یکسال دیگر پس از تبعید امان الله و خانمش و  روی کار آمدن نادرشاه، ادامه یافت درین دوره نیز پس از برقراری یک ثبات نسبی، زمینه ورود دختران  پایتخت به مدارس میسر بود.

به طور کلی، در دوره های ظاهرشاه و داوود و حاکمیت حزب دموکراتیک خلق زنان به درجه یی از آزادی دست یافتند ، اما با روی کارآمدن مجاهدین و طالبان صحنه دگرگون شد. در فاصلۀ سالهای پایانی دهۀ هفتاد میلادی تا سپتامبر دوهزارویک، آنگاه که امریکا و متحدینش با پیروی ازشارلتانیسم عریا ن سیاسی گاه با مجاهدین وعناصری که بعدها به نام « طالبان » شهرت یافتند علیه اتحاد شوروی سابق و رژیم تحت الحمایه اش و گاه با طالبان علیه مجاهدین و دولت تازه به دوران رسیدۀ آنان جنگیدند و جنایت آفریدند و زمینه های عملی به قدرت رسیدن طالبان را فراهم آوردند ، و در إدامۀ همین شارلتانیسم بود که پس از حوادث سپتامبر دوهزارویک ، طالبان یک شبه تروریست و ضدآزادی و ضد زن و مغضوب علیه و غیره وغیره پنداشته شده و دستور سرنگونی آنان از جانب پنتاگون صادر  گردید. واژۀ طالبان از نگاه ترکیب زبانی از دو عنصر عربی ( طالب ) و فارسی ( ان ) که همان پسوند جمع بستن دراین زبان  میباشد تشکیل یافته است، کلمۀ عربی «طالب» معمولاً به معنای «شاگرد مدرسۀ قرآن» به کار میرود.

کودکان و نوجوانان  در مدارس مذهبی تحت نظارت پاکستانی های معتقد به آموزه های ناب اسلامی تعلیم می دیدند. این کودکان در شرایطی سخت انضباطی، مملو از حس تنفر نسبت به زن، آموزش می دیدند. عمدتا این احساس نفرت و انزجار تا جایی تقویت می شد که آنان نه تنها منکر وجود زن می شدند که حتی شأن او را تا حد حیوانات خانه گی یا کالا تنزل می دادند.

درفاصلۀ سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ میلادی ، دهها حکم مبنی بر ممنوعیت حضور زنان در محیط کار، عدم ادامۀ تحصیل زنان، ممانعت مداوای زنان توسط پزشک مرد، ممانعت حضورزنان در اماکن عمومی به تنهایی و بدون برقع، توسط نیروهای طالبان به شکلی رسمی وضع و اجرا شد. مجازات زنان با ضربات چوب و شلاق به دلایلی چون بالارفتن چادر، دیده شدن پا و ناخن های رنگ شده  اجراشد. همچنین صدور و اجرای احکامی چون اعدام و سنگسار در ملأ عام صرفا به دلایلی همچون حضور زنی در جوار مردی ، تنها گوشه یی از زخم های چرکین بر پیکره نیمی از جمعیت این سرزمین است.

دولت آمریکا، رژیم قرون وسطایی طالبان و اربابان القاعده را به ظاهر از میان برداشت اما به جای آن، جنگ سالاران مجاهد از گروپ های متعدد را دوباره به صحنه کشاند که کسانی که برادران عقیدتی طالبان اند و به اندازۀ آنان  ضد دموکراسی و ضد زن  هستند. درکنار آن نیز حکومتی دست‌ نشانده چون حکومت حامد کرزی را به اریکۀ قدرت نشاند. نتیجه آن چیزی است که امروز سازمان ملل اعتراف میکند که ، در افغانستان تحت حاکمیت آمریکا، ما شاهد بسط یافتن دولت مواد مخدر هستیم.

هرچند مردان، زنان و کودکان همگی قربانیان جمعی اند اما در این میان، زنان همواره به دلیل تعلقات جنسی، مذهبی و سنتی و فرهنگی خود، مورد استثمار مضاعف واقع میشوند. زنانی که از شرایط جنگی جان سالم به در برده اند امروز به دلیل نابسامانیهای ناشی ازجنگ دچار مرگ اجتماعی شده اند.

یازده سال بعداز طاعون طالبی وضع زنان در افغانستان از چه قرار است

اخبار و گزارشاتی را که جهان غرب از وضع زنان در چارچوب سیاستها و برنامۀ خود شان با اهداف معینی بیرون میدهند با وجود سانسور ها وکمی و کاستی های دل بخواهی ، بیانگر حالت حاد و وحشتناکیست که هر انسان با منطق و آزادیخواه  را تکان میدهد.گرچه بعد از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ موقعیت زنان افغانستان به ابزار تبلیغاتی رسانه های غربی مبدل شد و با توجیه خشونت بر زنان افغانستانی مداخلات نظامی و تجاوز شان را مشروعیت بخشید ولی با گذشت هر روز عمق این فاجعه نمایانتر میشود.

اولا کمک ، حمایت و محافظت از نظام فاسدی که بر بنیان فکری طالبی و جهادی استوار است و ثانیا معاملات آشکار و نهان با جناحهای رقیب که در منازعات افغانستان زیدخل اند. ثالثا سرازیر کردن میلیارد ها دالر پول که ظاهراً برای کمک به مردم افغانستان و باز سازی کشور پرداخته شده و در حقیقت باج دادن به دم و دستگاه فاسدی است که هدف آن برآورده شدن اهداف اشغالگران و نیروهای حامی آنان در افغانستان میباشد. واین خود نمایانگر اینست که آمریکا و متحدینش تا چه اندازه مزوّرانه و عوامفریبانه سنگ دفاع از زنان مظلوم افغانستان را بر سینه میکوبند.

کرزی که خودش را نمایندۀ دموکراسی اصیل در افغانستان جا میزند، با توشیح قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع هویت طالبی و زن ستیزش را به اثبات رسانید. ارباب زاده کرزی با حمایت برادران شیعۀ جهادی اش به گونۀ دیگری ستم بر زن را احیا و باز تولید کرد ، با توشیح قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع کرزی و شورای علمای اهل شیعه با کامل کردن آپارتاید جنسی در سراسر افغانستان خواهان جدا شدن اماکن آموزشی، کار، خرید و فروش و حتی ممنوعیت مسافرت زنان بدون محرم را طرح کرده و بدین طریق قوانین شرع و احکام نبوی را نهادینه و رائج ساخت که بر مبنای آن، در خلقت بشر، مرد اصل و زن فرع بوده و قیمومیت و حکمیت ازآنِ  مردان است.

کرزی  با نرمش و دلقک بازی تیپ خودش با چال و نیرنگ بمثابۀ نمایندۀ طالبان کوشش نمود همدل با برادران شیعۀ جهادی اش یکبار دیگر زنان را از اجتماع به حاشیه براند. این قانون دست هر نوع خشونت را در قبال زنان با حمایت دولتی باز نمود ، عجیب نیست که امروز زنان در افغانستان با دهشت و بربریت سنت و مذهب دست و پنجه نرم میکنند. کرزی با توشیح قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع لکۀ  سیاه افراط گرایی مذهبی را در لباس دموکراسی در تمام ادوار تاریخ افغانستان در روی خود جاودانی ساخت. ناتوانی و بی میلی دولت در دفاع از جان ، حفظ امنیت، حرمت و حقوق شهروندان و به ویژه زنان و باز گذاشتن دست مشتی ملا، آخوند، ریش سفید، مرتجع، تفنگدار، طالب و مجاهد که هر کدامشان سر از آخور دولت ها یا احزاب ارتجاعی منطقوی بیرون می آورند، عملا زنان افغانستانی را بی پناهتر در جامعه ایکه در آن کمترین  نشا نی از امنیت و عدالت وجود ندارد رها کرده است ، و در ضمن این مشت  فاسد که ازآن نامبرده شد هر از گاهی با علم کردن خواسته های فیندمنتالیستی شان  به بهانه های مختلف به خیابانها و جاده ها ریخته و با سوختاندن ، چور و چپاول و سرقت اموال مردم  شور و غوغا بر پا کرده و بدین ترتیب این مشت مرتجع با همسویی ارتجاع منطقه پیام کنترل و قدرت سیاسی شان را به شهروندان به ویژه زنان میرسانند که این خود نیز به صورت روانی زنان افغان را بیشتر به انقیاد میکشد.

در تمام  این سالهایی که اشغالگران، گروپ های مختلف جهادی و طالبی وغیره وغیره در افغانستا ن مصروف شخم زدن جامعه و مردم افغانستان استند در پهلوی بمباران، آتش کشیدن و تخریب مکاتب ، دانشگاه ها و شفاخا نه ها با سؤاستفاده از ا مکانات محدود روزمرۀ مردم به إحداث مدارس دینی، حوزه ها ، مساجد و تکیه خانه ها پرداخته میشود. همچنان گذشته از بودجۀ دولت،  سالانه میلیارد ها دالر پول وارد افغانستان میگردد که قسمت أعظم آن صرف تبلیغات مذهبی وتعالیم و تفاسیر دینی وهابی، احمدی، شیعی وغیره میگردد . خلاصه ارتجاع مذهبی منطقه و ارتجاع مذهبی افغانستان با طرح چنین روش هائی توانسته اند افکار عصر حجری را دوباره ایجاد و احیا نمایند  که این خود زنان را از لحاظ حقوقی و اجتمایی در مضیقه قرار میدهد.  

فساد، فقر، فحشا، زرع و پخش مواد مخدر، سیستم اقتصادی و اجتماعی فاسد و استثمارگرانه، نظام فکری مبتنی  بر باور های عقب مانده و به شدت ضد زن و سنتهای  متحجرانۀ مربوط به عصر بربریت و جوامع بدوی، زنده گی زنان را در افغانستان را به تباهی  کشانده است. سیمای زنان افغانستانی را واقعیت های تلخی چون تحقیر، خشونت، سرکوب، بریده شدن گوش و بینی ، سربریدن ، سنگسار  شدن ، به آتش کشیده شدن، با اسید سوختانده شدن، اختطاف شدن ، در کوچه و بازار مورد تجاوز و اهانت قرار گرفتن، با حیوانات مبادله شدن، به فروش رسیدن ، وادارگردیدن به ازدواج در کودکی، و هزاران تراژیدی دیگری میسازد که نه تنها توسط امامان مساجد، قضات و دولتمردان بلکه توسط نزدیک ترین خویشان مرد خودشان بالایشان تحمیل میشود.

ازدواج های اجباری و مصلحتی کودکان و نو جوانان مشکل دیگریست که گریبانگیر مردم افغانستان میباشد، چنانکه آمارهای بین المللی نشان میدهد، در نتیجۀ این ازدواج ها از هر ده نفر زن در افغانستان یک نفر آن کشته میشود. روزنامۀ ایندی پندنت چاپ لندن گزارش نموده که تعداد زیادی از مقتولین به صورت رسمی راپور داده نشده و همچنان خاموش باقی میماند. واقعیت تلخ دیگر اینکه از زنان و دختران در جامعۀ قبیلوی افغانستان به خاطر حل و فصل منازعات و اختلافات استفاده میگردد. زن و دختری که به بدل داده میشود در حقیقت اسیریست تا باید به هر نوع اسارت، شکنجه و تجاوز تن در دهد.و تمام کارآن خانه را برده وار انجام دهد. اگر این زنان و دختران از شرایط نامساعد زنده گی فرار کنند. مطابق قانون شرع اسلامی که زیربنای قانون اساسی کشور را تشکیل میدهد و به تأسی از آن  زن نباید بدون اجازۀ شوهر یا محرم شرعی ترک خانه نماید، محکوم به جزا و زندان میگردد. چه بسا زنانی که ازین نوع سرنوشت در زندانهای افغانستان رنج میبرند. افغانستان در زمینۀ توسعۀ انسانی رتبۀ یکصدو هفتادو پنجم را در بین یکصدوهفتادوهفت کشور دارد.

 شمار مرگ‌ و میر مادران به هنگام زایمان از هر صد هزار نفربه یکهزار وششصد تا یکهزارونهصد تن بالغ میگردد. دختران زیر هجده  سال به زور وادار به ازدواج می شوند. افغانستان هشتاد در صد تریاک جهان را تولید میکند.  سن مادر شدن دوازده سال و کمتر ازآن است. چه بسا مادرانی که از فرط مجبوریت ناگزیر شده اند تا با بهای معادل دو تا بیست و چهار دالراطفال عزیز و جگرگوشۀ خویش را به فروش برسانند.

با این همه حالا نیروهای اشغالگر زمان کارشان به اتمام رسیده و پا از لجن خود ایجاد کردۀ شان در افغانستان بیرون میکشند و با دادن فرمول های گنگ و سر در گم نود ونُه در صد مردم فقیر و رنج دیدۀ افغانستان را از بازگشت طالبان در هراس قرار داده و از طرح مصالحه با برادارن طالب کرزی حمایت میکنند .خوب است بپرسیم که، اگر قرار است این مصالحات ازسر دلسوزی و همکاری با زنان و به نفع مردم افغانستان باشد ، آیا در یکی ازین به  اصطلاح جرگه های تان نامی از مسألۀ  حفظ حرمت زن و عدم تجاوز به حقوق انسانی اش را مطرح کرده اید؟

نه تنها این بلکه این طرفین در گیر مصالحه اکثر  شان کسانی هستند که خود دست شان تا آرنج به جرم کشتن، تجاوز و هزاران جنایت دیگر در حق زنان و مردم افغانستان آلوده است چه کسی به اینها حق داده است که از حق بیوه و یتیم افغانستان در مقابل طالبان نماینده گی کنند ؟

کرزی چه حقی دارد تا آنها را نمایندۀ مردم افغانستان بنامند ؟ تازه مردم افغانستان خواهان کشانده شدن هردو طرف مذاکرات به پای میز محاکمه هستند تا میزمذاکرۀ سرنوشت ساز برای خودشان.

از مشاهدۀ مناسبات اقتصادی و اجتماعی موجود در افغانستان و بی توجهی نظام فاسد به وضعیت اسفبار زنان و تبلیغات رسانه های نظام مرتجع حاکم بعضا چنین استنباط میگردد که زنان در تمام طول تاریخ افغانستان چنین سرنوشتی را از سر گذشتانده اند، در حالیکه اگر جامعه امروز افغانستان را با سه دهه و اندی پیشترمقایسه کنیم به وضاحت دیده میشود که تا قبل از استیلای باند های مسلح مجاهدین و طالبان و دولت فاسد فعلی، زنان از نظر حفظ جان حرمت و امنیت و شرایط اجتماعی بهتری برخوردار بودند. عقب مانده گی فرهنگی، بی سوادی و باور های مذهبی از جمله عواملی هستند که زنان افغانستان را نه تنها در محدودۀ مرزهای افغانستان درهم کوبیده بلکه عین همین سر نوشت شوم آنان را درسائر کشور های جهان نیز سایه وارتعقیب میکند. زنان افغان علیرغم سالها زنده گی در کشور های میزبان به سبب فشار های موجود در خانواده و حفظ فرهنگ و سنت های عقب مانده و مردسالار  قادر به تکلم زبان کشور میزبان نیستند ، آنان بیشتر شبیه به ماشین سکس و تولید مثل شده و به  پخت و پز و انجام کار های خانه مشغول اند . این طیف خانم ها بیشتر به خدمتگاران بی اجوره یی میمانند که گویا به غیر از کار و اموراتی که از جانب مرد خانه به صورت سنتی از قبل تعیین شده هیچ مصروفیت دیگری ندارند ونمیتوانند داشته باشند.

تعداد معدودی از این زن ها ازین حالت بیزار شده و عکس العمل نشان میدهند . ودر مقابل، مردان  با پشتوانۀ  دم دست ترین ابزار های چون خدا، مذهب، پیغمبر، سنت، رسم، عرف، اعتبار، غیرت مردانۀ شان را مجاز شمرده علاوه بر لت کوب زنان و شکستن دست و پا و بریدن برخی از اعضای بدنشان  آنها را مورد تهدید های جانی قرار میدهند. در اینگونه موارد زنان به خاطر نجات زنده گی شان مجبور به فرار گردیده و عدۀ معدودی از آنها به خانه های امن پناه می برند. ناگفته نباید گذاشت که این مردان که به خشونت دست میزنند خودشان نیز قربانیان این فرهنگ عقبمانده  و باور های مذهبی و بیسوادی هستند.

با وجود این قید و بند ها وفشارهای گوناگونی که بر دست و پای زنان افغانستان کشیده شده است زنان در افغانستان و خارج از مرز های افغانستان باید آرام ننشسته و با تمام نیرو و توانشان در به زیر کشیدن اوهام و خرافات و قوانین عصر حجر و بربریت و توحش  که نسل به نسل برآنان تحمیل شده و هر روز با هزاران ابزار برای تولید و باز تولید آن تلاش صورت میگیرد مبارزه و تلاش نمایند. زنان آگاه همگام با مردان آزادیخواه کوشش نمایند تا برای شکستن تابو های مذهبی، بی حقوقی زنان، سادیزم فکری و جنسی ملا، مجاهد و رهبران مذهبی سیاسی جامعۀ مرد سالار فاسد و طبقاتی افغانستان منسجم شوند، و در ضمن برای بر چیدن مدارس مذهبی و ایجاد موانع در راه پخش افکار و عقاید بنیادگرایی مذهبی کار نمایند. بی تردید این مبارزه خیلی دشوار و پر بهاست ولی متاسفانه راه دیگری جز به گورستان سپردن نظام موجود در افغانستان با تمام افکار و باور های قرون وسطایی طالبانی، جهادی و امثال آن وجود ندارد.

جنبش زنان در افغانستان بخش جدایی نا پذیر از جنبش رهایی زن در منطقه و جهان است، گر چه وضعیت زنان در افغانستان با سائر زنان منطقه و جهان قابل مقایسه نیست، ولی با آنهم در صورت عدم مقاومت در مقابل متحجرین طالبانی- جهادی و اخوانی که همچون هیولایی در منطقه سر بیرون آورده اند و با همکاری غیر مستقیم سیستم فاسد سرمایه داری که آنها را تجدید حیات میکند؛ زنده گی نیمی از جمعیت منطقه به تباهی کشیده خواهد شد. مسألۀ زن یک مسألۀ انسانیست. بناءً مبارزه به خاطر آزادی و برابری جنسی و نژادی و رنگ پوست و آزادی بیان وغیره ویژۀ زنان نبوده بلکه وظیفۀ تمام انسانهای آزاد ، مترقی و سوسیالیست میباشد.

زنده باد هشتم مارچ روز تجدید پیمان مبارزه برای آزادی زنان !

                        

 

Permanent link to this article: http://workersocialist.org/%d8%a8%d9%87-%d8%a8%d9%87%d8%a7%d9%86%d9%87-%d9%87%d8%b4%d8%aa%d9%85-%d9%85%d8%a7%d8%b1%da%86-%d8%b2%d8%b1%d9%82%d8%a7-%d9%81%d8%b1%d9%88%d8%ba/