جنگ های متحرک؛ پارتیزانی، گوریلایی، چریکی

متن حاضر نوشته ای است از یکی از خوانندگان عزیز نشریه سوسیالیسم کارگری که بدون هیچ نوع دخل و تصرف به نشر سپرده میشود. مسٶلیت این نوشته به دوش نویسنده  آن بوده و به هیچ وجهی معرف دیدگاه های سازمان نیست.  

جمال ثاقب

 در این مبحث به شیوۀ نبردهای چریکی، پارتیزانی، گوریلایی که جنگ های متحرک، طولانی و  فرسایشی هستند پرداخته می شود. آن چه نگارنده را وا می دارد به این موضوع بس مهم بپردازم شرایط کنونی جامعه و عدم درک دقیق از این شیوه های رزمی و تفاوت های آن ها می باشد .

علم با رهایی از تسلط فلسفه ایده آلیسم و کلیسا متکامل گردید. بر ابعاد و اجزای علم افزوده شد و رشته های علم مجزا از هم  گردیدند. واژۀ علم مفهوم  وسیع یافته و واژۀ علوم متداول شد. هر علم به اجزای متشکله تقسیم گردید و به تبع آن علم نظامی گری نیز در پیوند با سیاست دچار دگرگونی شد. صنایع ساخت سلاح و مهمات نظامی از دیگر صنایع مجزا گردیدند. در صنایع کشتی سازی و طیاره سازی نیز رشته های خاص تولید نظامی بوجود آمدند. علم نظامی گری با دیگر علوم پیوند خورد.

جنگ ها و انواع آن

 

جنگ متمرکز: به جنگ هایی اطلاق می گردد که در آن ها از تجهیزات نظامی سنگین استفاده می گردد که مانع حرکت سریع نظامیان می شود. در تقابل با جنگ های متمرکز، شیوۀ جنگ های متحرک چریکی،  پارتیزانی،  گوریلایی که جنگ های طولانی فرسایشی اند به وجود آمد. در این شیوه های رزمی رزم آوران  با سلاح های سبک و قابل حمل در هر گونه اراضی مجهز می گردند. حملات غافل گیر کننده، برق آسا، تغییر موضع، سرعت عمل، کشانیدن دشمن به مناطق ضربه پذیر و مناطق صعب العبور که  استفاده از وسایل مکانیکی  و سلاح های سنگین را از دشمن سلب کند،   حملات کوبندۀ  تهاجمی،  وارد ساختن تلفات گسترده با نیروی اندک، عقب نشینی های به موقع، حرکت های زیک زاک و… از ویژه گی های جنگ های متحرک هستند. موفقیت عملیات های نظامی این شیوه های رزمی متحرک با شناخت محیط و منطقه، ارتباط مستقیم دارد.

 

پیشینۀ جنگ های متحرک                                                                    

جنگ های متحرک  پارتیزانی، چریکی و گوریلایی از آغاز نظام سرمایه داری علیه تجاوز کشورهای استعمارگر شکل گرفتند که ویژه گی ملی داشتند. در قرن نوزده  کارل مارکس و فردریش انگلس تئوری سوسیالیزم علمی را تدوین و بر مبارزۀ طبقاتی پرولتاریا تاکید ورزیدند. شیوۀ جنگ های متحرک پایۀ طبقاتی به خود گرفتند و  از محدودۀ تنگ مبارزات ملی پا فراتر نهاده کلیت نظام سرمایه داری را مورد تهدید قرار دادند.

در جنگ جهانی اول تا اوایل جنگ جهانی دوم به طور عموم جنگ های متحرک دوباره به محدودۀ تنگ ویژه گی ملی برگشتند. رهبر بین الملل دوم کائوتسکی  زیر نام دفاع از میهن خودی (بورژوازی خودی ) آن را  توجیه نمود. اما در جریان مبارزات بلشویک ها به رهبری لنین تئوری کائوتسکی مردود اعلام گردیده، کائوتسکی تئوریسین توجیه گرایانه دفاع از میهن خودی  نسبت همین تئوری   مرتد خطاب شد و این شیوه های رزمی تا حدودی ویژه گی طبقاتی به خود گرفته در جریان انقلاب اکتوبر شوروی از بوتۀ آزمایش گذشتند.                                                                                               با وجودی که کار ایدئولوژیک در کوتاه مدت مثمر ثمر واقع گردید اما بعد از مرگ لنین همان رخ داد که لنین همواره در مورد دیگر اندیشمندان هشدار داده بود. از لنین نیز بت بی زیان ساختند و در مقابل شمایل بی جانش زانو زدند. با انحراف در سیاست شوروی زیر ساتور سوسیالیزم  جنگ های فرسایشی هم روز به روز ویژه گی طبقاتی خود را از دست دادند.

در انقلاب  دموکراتیک نوین چین، کوبا، الجزایر، ویتنام، آلبانی، کوریای شمالی و..  بیشتر روی ملی بودن این شیوه های رزمی تاکید می گردید. هدفی را که این شیوه های رزمی  دنبال می کردند تکامل  بورژوازی خودی یعنی جزئی از کلیت نظام بورژوازی زیر نام بورژوازی ملی و مترقی بود.

 

نقاط ضعف در جنگ های متحرک                                                               

جنگ های متحرک چریکی، پارتیزانی، گوریلایی که  بر پایۀ مبارزۀ طبقاتی شکل نگرفته باشند و تحت رهبری تشکل سیاسی با ماهیت طبقاتی قرار نداشته باشند بلکه در شرایط حساس رخ بدهند معیار پذیرش رزمنده گان  نه بر مبنای زیربنای اقتصادی استوار است نه بر پایۀ روبنای سیاسی- فلسفی.  کار آموزشی رزمنده گان هم در چنین مواردی صرف در ساحۀ نظامی گری خلاصه می گردد و رزمنده گان فاقد دانش تئوری طبقاتی می باشند از این رو با وجود امتیازات، نقاط ضعف، آسیب پذیری و انحراف در جنگ های متحرک موضوعی اجتناب ناپذیر است. روحیۀ نظامی گری، عدم انضباط و انضباط پذیری، خود برتربینی، رخنه نمودن عناصر مخالف، بی بندوباری، لمپنیسم، حضور جواسیس  و… انحراف را متوجه جنگ های متحرک می کند.

با در نظر داشت چنین عوامل مخربی بود که آموزش تئوری طبقاتی در جنگ های متحرک مورد توجه قرار گرفت. لنین بعد از پیروزی بورژوازی در انقلاب  بورژوا دموکراتیک روسیۀ تزاری که قدرت سیاسی به دست بورژوازی افتاد متوجه این امر گردیده شعار باید بدون درنگ به انقلاب  سوسیالیستی پرداخت را بلند کرد، که در انقلاب اکتوبر نتیجه بخش بود.

 سیاست بیان فشردۀ اقتصاد است! چه برداشتی می شود از این بیان گنگ گرفت .

رجوع کنیم به اقتصاد علم تولید، تبادله و توزیع فراورده های تولیدی. کنه مطلب این جا است: نیروی مولده و مناسبات بر خاسته از شیوۀ تولید.

آنچه در انقلاب بورژوا دموکراتیک جمهوری خلق چین، کوبا، ویتنام، الجزایر، کوریای شمالی و…    نادیده گرفته شد همین موضوع فوق بود که جنگ های متحرک را از قالب جنگ های طبقاتی بیرون کرد.

 در آغاز مبحث از سه نوع جنگ متحرک نام برده شد: پارتیزانی، گوریلایی و چریکی. از آنجا که دید روشنی در مورد این سه نوع متفاوت جنگ متحرک وجود ندارد، تفاوت ها نادیده گرفته می شوند، لذا نیاز است به آن پرداخته شود. هرکدام از این سه نوع جنگ متحرک  شیوۀ زندگی، شیوۀ تغذیه، مهارت های رزمی، آموزش و ساحۀ فعالیت متفاوتی دارند.

 

جنگ گوریلایی                                                                                        

جنگل زیستگاه گوریل قوی ترین نوع از خانوادۀ میمون ها می باشد به همین روی است که رزمنده گانی را که ساحۀ فعالیت شان مناطق جنگلی باشد گوریلاها می گویند.

این رزمنده گان با محیط جنگل آشنایی و سازگاری دارند. از امکانات دست داشته در جنگل استفاده می کنند، برای حفاظت از حشرات ریش می گذارند، پوشش مناسب جنگل به تن می کنند، روی درختان و جای مناسب که از گزند حیوانات درنده در امان باشند استراحت می کنند، مهارت و آموزش های خاص مناسب جنگل را فرا می گیرند، در جنگل های انبوه در ساحۀ وسیع  به به شکل گروهی استقرار می یابند، اگر یکی از گروه ها مورد حمله غافلگیرکنندۀ دشمن قرار گیرد گروه های دیگر فورا به کمک می شتابند و دشمن را در حلقه تنگ محاصره قرار می دهند.

 

جنگ پارتیزانی

رزمنده گانی را که در ساحات کوهستانی فعالیت دارند و در گروپ های کوچک مجزا از هم پارت پارت سازماندهی می شوند  نسبت این ویژه گی پارتیزان گویند. رزمنده گان پارتیزانی کوهنوردان ماهر و شکار چیان قابل می باشند. سازگار با زنده گی در کوه پایه ها و استفاده از امکانات موجود در کوهستان. پوشش لباس، تغذیه، مهارت و آموزش مناسب با محیط کوهستانی دارند. در مغاره ها و جاهای مناسب به شکل گروهی زیست دارند. در موقع لزوم از چند جهت بر دشمن حمله غافلگیرانه انجام می دهند که دشمن دچار سردرگمی  گشته و در حلقۀ تنگ محاصره قرار می گیرد. از آنجا که پارتیزان ها در ساحۀ وسیع کوهستان تمرکز دارند قوی ترین ارتش  های جهان هم قادر به نابودی همزمان همه پارت ها نیست، حتا با بمباردمان هوایی.

جنگ چریکی

چریک ها عقابان بلند پرواز جنگ های متحرک هستند. نسبت دادن چریک ها به مرغان شکاری بر مبنای داشتن ویژه گی های خاص و نقش بارزشان در جنگ های متحرک است. چریک ها در مناطق مسکونی اطراف شهرها فعالیت می کنند. با محیط آشنایی کامل دارند و با فرهنگ و آداب و رسوم مردم آشنا و هماهنگ هستند. اکثر فعالیت های شان شب هنگام است. در خانه های مسکونی زنده گی می کنند. در وقت نیاز گروه های کوچک تشکیل  می دهند. مهارت و آموزش های خاص و مناسب با هر محیطی را فرا می گیرند. خودکفایی این رزمنده گان که خود کارگران بخش کشاورزی هستند و باغدار و مالدار می باشند در تامین معیشت و کمک به دیگر رزمنده گان موجب تماس دائمی آنها با گوریلاها  و پارتیزان ها می گردد.

با  تماس دائمی مهارت جنگ های گوریلایی و پارتیزانی را نیز فرا می گیرند. این تماس دائمی موجب احترام شان در میان گوریلاها و پارتیزان ها می گردد. این مزیت ها چریک ها را در سطح رهبری ارتقا می دهد.                                   

 

چریک شهری                                                                                      

چریک شهری عقابان بلند پرواز بر فراز شهرها٬ ساحه فعالیت چریک شهری در داخل شهر است. چریک شهری دارای ویژه گی های بسیار خاص می باشد. ورزیده ترین ورزشکاران با نهایت دقت انتخاب و آموزش طولانی را سپری می کنند. قدرت بدنی بالا، تمرینات مداوم، شجاعت، استقامت و پایداری، ابتکار عمل و .. . از ویژه گی های چریک شهری است.                                                                               ارزش یک چریک شهری  کمتر از یک جنرال چهار ستاره در جنگ های متمرکز نیست. از دست دادن یک چریک شهری ضایعه بزرگ به حساب می آید چرا که تربیه افرادی با این خصوصیات به زمان طولانی نیاز دارد از این رو چریک های شهری در موارد خاص به ماموریت های خاص فرستاده می شوند.

خطوط قرمز برای چریک شهری به مراتب بیشتر از دیگر رزمنده گان انقلابی است چون ساحه فعالیت آن ها در داخل شهرها می باشد به ویژه که در نظام سرمایه داری تراکم جمعیت در شهرها بسیار است و باید از تلفات غیرنظامیان جدا خودداری گردد. این خطوط قرمز در بعضی موارد مانع انجام ماموریت چریک شهری نیز می شود.

چریک شهری مکلف به در نظر داشتن این خطوط قرمز است. حمل سلاح در داخل شهر مشکل همیشگی چریک شهری محسوب می گردد اما چریک شهری این توانایی را دارد که از وسایل پیش پا افتاده و در همه جا قابل دسترس کشنده ترین سلاح را بسازد در این مورد به جزییات نمی پردازم.

 پایگاه دایمی                                                                                    

داشتن پایگاه مشخص دایمی در شرایط بسیار پیشرفته در داخل کشور عملی است اما داشتن پایگاه  دایمی، جنگ های چریکی، پارتیزانی، گوریلایی را از قالب جنگ های متحرک بیرون می کند. پایگاه دایمی به وسایل نظامی، تدافعی و سنگین نیاز دارد. بدون داشتن آن پایگاه دایمی بسیار ضربه پذیر می باشد. در جنگ متحرک پایگاه هم  باید متحرک باشد. با تغییر در یکی از اجزای یک سیستم، کل سیستم  دچار دگرگونی می شود. در جنگ های متحرک سرعت انتقال پایگاه از یک مکان به مکان دیگر داشتن وسایل نظامی سنگین را غیر ممکن می سازد.

 جبهه متحد ملی                                                                                    

جبهه متحد ملی ماهیت طبقاتی ندارد. چنین جبهه یی اگر تحت رهبری یک تشکل سیاسی دارای ماهیت طبقاتی تصور گردد وابسته به توانایی  اقتصادی، سیاسی، نظامی و تشکیلاتی  می باشد.  متحدین ناچارند رهبری تشکل سیاسی را که مخالف موقف طبقاتی شان است بپذیرند که می توان گفت رهبری بر آنها تحمیل می گردد. این تحمیل رهبری خود موضوعی است بحث برانگیز  که ماهیت انقلابی جنگ های متحرک را زیر سوال می برد. در جبهه ای که رهبری تحمیل گردد متحدین در آن جبهه نامطمین می باشند و امکان خنجر زدن از پشت وجود دارد.

مارکس در مبارزه طبقاتی و جدال نظام سرمایه داری و طبقۀ کارگر، به نیروی خود طبقه کارگر تاکید دارد که نه تنها خود بلکه کل بشریت را از ستم طبقاتی نجات می دهد. .

 

محاصرۀ شهرها از طریق روستا                                                            

 محاصرۀ شهرها از طریق روستا به نیروی بسیار عظیم  انسانی و آموزش های لازم  تخصصی نیاز دارد چون در نظام سرمایه داری تراکم جمعیت در شهرها  بسیار است  و باید در جنگ های انقلابی از تلفات غیرنظامیان جلوگیری شود. این خط  قرمز که در اکثر موارد نادیده انگاشته می شود ماهیت جنگ های انقلابی را زیر سوال می برد.  لذا در شرایط کنونی درجنگ انقلابی اکثر کشورها  غیر عملی می باشد.

پرداختن به موضوع انقلاب اجتماعی خود خواهان مبحث طولانی دیگری می باشد که در این مبحث مجال پرداختن به آن نیست.

 جنگ های متحرک در افغانستان                                                                   

بعد از کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ جنگ های پارتیزانی و چریکی افغانستان آغاز گردید و به دنبال آن تجاوز قوای اشغالگر شوروی، استقرار مجاهدین، حاکمیت طالبان، تجاوز ایالات متحده امریکا و اکنون با حاکمیت مجدد طالبان معلوم نیست تا کجا کشیده خواهد . پرداختن به همه ابعاد این این جنگ به قول معروف به صد من کاغذ نیاز دارد. چطور می توان این جنگ تقریباً نیم قرنه را را در نوشتاری کوتاه بیان کرد.   ناچار صرف به ماهیت جنگ های متحرک می پردازم و امیدوارم خواننده گان نیز این مشکل نگارنده را در نظر داشته باشند.

افغانستان کشوری کوهستانی دارای موقعیت استراتژیک و ژئوپو لیتیک، معادن غنی سرشار از عناصر کمیاب، بارانهای نزولی موسمی، مردمان مقاوم، سخت کوش و…

اما کشوری محاط به خشکه که راه های ترانزیتی کشورهای همجوار در اکثر موارد به مثابۀ آله فشار بر افغانستان  عمل می کند.

کشور عقب رانده شده در عصر مناسبات طبقاتی. میراث دار ساختار ماقبل نظام طبقاتی، تکثر احزاب  بر پایۀ قومی با ایدئولوژی مذهبی حتا منطقه یی که این ویژه گی  افغانستان را از اکثر کشورها متفاوت می کند.

پیشینۀ جنگ های متحرک در افغانستان

در سال ۱۳۴۶ – انشعابات پی در پی در حزب دموکراتیک خلق صورت گرفت. محمد طاهر بدخشی  از گروپ نور محمد تره کی جدا گردیده، وی همراه با مولانا باعث که تفکرات مذهبی داشت و حفیظ آهنگرپور از دره هزاره پنجشیر دارای نظریات چگوارایی  و جمع دیگر با اندیشه مائوتسه دون محفل انتظار را ایجاد کردند که بعدها به سازمان سازا تغییر نام  یافت.

این گروه علیه حاکمیت پشتون در کوهپایه های پامیر به فعالیت محدود پارتیزانی آغاز و در دورۀ جمهوریت سردار داوود دست به جنگ چریکی شهری نیز زدند که منجر به دستگیری تعدادی از آن ها گردید. زنده یاد طاهر بدخشی رهبر این گروه  بتاریخ ۸ عقرب ۱۳۵۸ توسط جلادان حزب دموکراتیک خلق اعدام گردید.

عده یی از مائوئیست های آن بعد از تجاوز قوای شوروی به گروه عیاران خراسان پیوستند و تعدادی دیگر گروه آریا را در چهارکنت ولایت بلخ ایجاد کردند.

پیروان طاهر بدخشی بعد از مدتی خاموشی در دورۀ حکومت انتقالی کرزی با شعار فدرالی و شیوه مبارزات مدنی بورژوایی زیر نام آزاده گان و کنگره ملی آغاز به فعالیت مجدد کردند.

همچنان در سال ۱۳۴۶ تحرکاتی از طرف اخوان المسلمین و جوانان مسلمان در مناطقی از مشرقی صورت گرفت. از آنجا که این جنگ ها نه ماهیت طبقاتی داشتند نه ملی بلکه دارای ویژه گی منطقه یی  و موقتی بودند در ردیف جنگ های متحرک طولانی و فرسایشی به حساب نمی آیند و پرداختن به آن در مبحث کنونی بیشتر از این امکان پذیر نیست.

 

نقش تشکیلات دموکراتیک نوین در جنگ های متحرک

 از همان آغازین روزهای کودتای ۷ ثور۱۳۵۷ زندان ها مملو از زندانی گردیدند. جوخه های اعدام به راه افتاد. جاسوسی و جاسوس پروری رسالت حزب دموکراتیک خلق گردید. وحشت سراپای جامعه را فرا گرفت. امر طبیعی است که هر کنشی واکنش در قبال دارد. جنگ های متحرک آغاز گردیده و روز به روز بر دامنه آن افزوده شد.                                                                                 از آنجا که در افغانستان جنگل های وسیع و انبوه وجود ندارد جنگ های متحرک به گونه گوریلایی غیر عملی بود از این رو جنگ های متحرک پارتیزانی در افغانستان عمومیت یافته، توسعه آن جنگ های چریکی و چریک شهری را به دنبال داشت .

گسترش دامنۀ جنگ و عدم توانایی حزب دموکراتیک خلق در مهار آن، پای اتحاد شوروی و جنگ چهارده ساله را به میان کشید.                                                                                             مدت کوتاهی پس از کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ قیام های مستقل مسلحانه در اکثر مناطق از طرف تشکیلات موجود دموکراتیک نوین راه اندازی گردید.

تا جایی که نگارنده واقف هستم نماینده گانی از اتحادیۀ محصلین و تشکیلات  بورژوا دموکراتیک نوین به سفارت چین در اسلام آباد پاکستان مراجعه و درخواست کمک تسلیحاتی نمودند که دست رد به سینه شان زده شد. کمک های جمهوری خلق چین هم مانند کمک های دیگر دول از طریق حکومت پاکستان صورت می گرفتند که در اختیار تنظیم های جهادی-مذهبی بنیادگرا قرار داده می شد.

چنین بود که ضربات کوبنده از طرف قوای شوروی، دولت وابسته، حزب اسلامی، جمعیت ، شورای نظار و دیگر احزاب اسلامی متوجه جبهات مستقل دموکراتیک نوین گردید و اکثر فرماندهان مربوط به تشکیلات دموکراتیک نوین ترور گردیدند.  ترور، اعدام و زندان چاه آهو در پنجشیر توسط مسعود. این جنایت آن قدر بزرگ بود که زنده یاد مجید نامۀ اخطاریه یی به مسعود فرستاد. همچنان واقعۀ کوه صافی که رزمند ه گان سازمان آزادیبخش را هدف قرار داد و ترورهای سازمان یافتۀ دیگر در پاکستان که هسته مرکزی تشکیلات دموکراتیک نوین را هدف قرار دادند. تشتت و چند پارچه گی تشکیلاتی جنبش دموکراتیک نوین نیز موجب ضربه پذیری آن گردید و انحراف در این تشکیلات را به وجود آورد. به قول معروف لقمه های کوچک زود بلعیده می شود. بی جا نگفته اند: برو قوی شو که در نظام طبیعت ضعیف پامال است!                                                                                      .

 

 نوعیت تمویل و تجهیز از طریق حکومت  پاکستان

معمولا علاقه مندی به تمویل مالی، تجهیز سلاح و مهمات نظامی و آموزش های جنگی پارتیزانی، چریکی به رزمنده گان از یک طرف ناشی از تضاد منافع داخلی نظام سرمایه داری جهانی و از جانب دیگر به دلیل تضاد منافع کشورهای منطقه می باشد. تمویل و تجهیز احزاب جهادی و بنیادگرای افغانستان هم که به طور عموم از طریق کشور پاکستان صورت می گرفت به دلیل اختلافات مرزی بود که با افغانستان داشت و دارد. این اختلاف مرزی موجب تضاد منافع می گردد. بنابراین در جنگ افغانستان حکومت پاکستان همواره نقش مخرب و ارتجاعی داشت  .

در این مبحث که شیوۀ تمویل مالی و تجهیز تسلیحاتی را به بررسی می گیرم، ناچار باید از کل به جز رفته رهبران و فرماندهان و قدرت مندانی را که در مفاسد اخلاقی، رشوه ستانی، فروش و قاچاق سلاح و مهمات، مواد مخدر، استخراج معادن و قاچاق سنگ های قیمتی، اختطاف، حملات انفجاری و انتحاری  و…  نقش داشتند از رزمنده گان و مجاهدان شرافت مند که با اخلاص و از روی اعتقاد  در جنگ اشتراک داشتند مجزا کرد. با این وجود باید اعتراف نمود که این مجزاسازی هیچ  گونه تغییری در ماهیت جنگ وارد نمی کند.

کمک هایی که از جانب کشورها برای مصارف جنگ افغانستان فرستاده می شد در اختیار حکومت پاکستان قرار می گرفت. این کمک ها به علاوۀ سلاح و مهمات شامل مواد غذایی، خیمه، البسه،  کیسه های خواب، ادویه، کفش و حتا خرما و بسکویت و کنسرو …بودند.

سوبه سرحد منطقۀ وسیع حایل بین حکومت پاکستان و افغانستان است که از تسلط امپراتوری بریتانیا تا دورۀ حکومت ربانی حکومت خودمختار داشت. بازار بزرگی به نام کارخانو در سوبه سرحد وجود داشت.  چاپ اسکناس جعلی، تولید انواع مواد مخدر، ساخت سلاح تقلبی، بازار فروش انواع سلاح های خفیف و نیمه ثقیل ساخت کمپنی های بزرگ و انواع مهمات و اجناس لوکس مصرفی  خارجی  و…..  کارخانو  یکی از مراکز بزرگ مافیایی جهان به شمار می رود.

قسمت بیشتر این کمک ها  از طرف حکومت پاکستان اختلاس و در بازار کارخانو به فروش می رسید. سلاح های مدرنی که به مجاهدین فرستاده می شد، با سلاح های قدیمی تعویض می گردید.

گروپ های مجاهدین از سراسر افغانستان برای دریافت سلاح و مهمات به پشاور می رفتند از این رو هر تنظیم دفاتر و خوابگاه برای مجاهدین خود داشتند. مجاهدین برای دریافت به طور مثال بیست میل سلاح مجبور بودند بیست نفر مسلح را از کندز، بدخشان، تالقان، هرات، مزار، قندهار و کجا و کجا به پشاور روان کنند. کسانی که توان پیاده رفتن نداشتند از یک منطقه تا منطقۀ دیگر مرکب به کرایه می گرفتند. در مناطقی که سماوار وجود داشت غذا می خوردند که مصرف پولی داشت اما در جایی که امکانات نبود مردم محل سخاوت مندانه در مساجد برای مجاهدین غذا می دادند. با رسیدن به پشاور قومندان گروپ به دفتر مراجعه می کرد. رسم بر این بود که برای دریافت بیست میل سلاح باید مبلغی برابر به قیمت فروش پنج میل سلاح را از قبل رشوه می دادند. قومندان مجبور بود این مبلغ را آماده نماید با آن هم تقریبا یک ماه طول می کشید تا موفق به دریافت بیست میل سلاح و مقداری مهمات می شد. مصارف رفت و برگشت همچنان مدت یک ماه مصارف در پشاور. و جنگجویان در جبهه که خود خمیر کرده و نان می پختند. خوراک شان بیشتر لوبیا یا کچالو و شُله بود تا کمتر بار دوش مردم محل باشند. آمر و قومندان این هزینه را از کجا می کرد؟ ناچار باید ده میل سلاح را می فروخت، پنج میل بابت رشوه به دفتر و پنج میل برای مصارف سفر چون کمک های مالی و مواد غذایی که از طرف مسؤولین دفتر به بازار کارخانو سرازیر می شدند هرگز به رزمنده گان نمی رسید. این گفته بر پایه واقعیت استوار است. چیزی که همه مجاهدین که برای دریافت سلاح به پشاور رفته اند خوب می دانند. داشتن پایگاه و دفاتر برون مرزی از جهت  تمویل مالی، تامین سلاح، مهمات نظامی، آموزش های حرفوی، تدریس ایدئولوژی و موارد بی شمار دیگر سبب در خدمت قرار گرفتن برای تامین منافع کشور تمویل کننده می گردد که نه تنها ماهیت طبقاتی حتا ماهیت ملی جنگ ها  را نیر از میان می برد و به جنگ ها ماهیت نیابتی- ارتجاعی می دهد.

جنگ ارتجاعی

چه معیاری برای تشخیص جنگ انقلابی از جنگ ارتجاعی وجود دارد؟ نیاز است نخست تعریفی دقیق از انقلاب داشته باشیم تا پدیدۀ جنگ را بر مبنای آن تعریف نماییم. در ایام جوانی که می خواستم  درک عمیق از انقلاب بدست آورم از فلاسفۀ یونان باستان تا آثار دانشمندان قرن بیست را مرور کردم. صدوپنجاه تعریف متفاوت جمع آوری کردم، تا جایی که دیگر خسته شدم. با همه تفاوت ها یک وجه مشترک در همه گفته ها یافتم و آن تکامل بود.

انقلاب  مقطعی معین در سیر حرکت تکاملی جامعه است. پس اگر تکامل در کار نباشد چیزی به اسم انقلاب و انقلابی هم وجود نخواهد داشت. مقولات فلسفی دو قطبی اند، مثبت و منفی و قطب متضاد انقلاب، ارتجاع  می باشد. هیچ کدام از پدیده های اجتماعی از این دو حالت خارج  نیست: یا انقلابی می باشند یا ارتجاعی! حد وسط وجود ندارد.

با از میان رفتن اصل عمده یعنی انقلاب که نجات بشریت از ستم و ستمگری است دیگر همه معیارها به هم می خورد و معیارهای جدید جایگزین آن می گردد. جنگ های مجاهدین در افغانستان، جنگ های کنونی طالب، داعش، القاعده، بوکو حرام و دیگر مکاتب ایدئولوگ بنیادگرایانه نمونه های بارزی از جنگ های ارتجاعی هستند.

 جنگ های انقلابی که علیه تجاوز سرمایه امپریالیستی صورت می گیرند ویژه گی طبقاتی دارند.  هدف از آن نجات بشریت از ستم طبقاتی است. این اصل تخطی ناپذیر می باشد. در جنگ انقلابی جرم عمل شخصی محسوب می گردد و نباید حتا  وابسته گان مجرم را در برگیرد. در جنگ های انقلابی دادگاه و دفاع از خود و وکیل مدافع وجود دارد. در صورتی که محاکمه غیابی باشد اسناد و مدارک، شهود و اثبات جرم در نظر گرفته شده و سپس حکم صارد می گردد.

جنگ های ارتجاعی میان احزاب و تنظیم های جهادی که موجب تلفات بی شمار انسانی و تخریب زیر ساخت های اقتصادی و تخریب قسمت اعظم شهر کابل گردید یکی از صد ها نمونه جنگ های ارتجاعی  بود. از آغاز این جنگ های ارتجاعی احزاب قومی- مذهبی در تقابل جنگ ارتجاعی تجاوز گرانه شوروی، و ایالات متحده همه اقشار جامعه قربانی بیشمار داده اند و این واقعیتی انکار ناپذیر است  و  بر همه گان آشکار.

 استعمار و جنگ های ارتجاعی

 بعد از کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ برابر ۲۷ ماه اپریل ۱۹۷۸ حزب دموکراتیک خلق و به دنبال آن تجاوز قوای مسلح اشغالگر تاریخ ۸ جدی ۱۳۵۸ پای  شوروی در یک جنگ فرسایشی ۱۴ ساله در تقابل با کشورهای غربی و کشورهای منطقه گیر کرد.

اتحاد جماهیر شوروی از آغاز دورۀ ده سالۀ صدارت سردار محمد داوود ۶ ماه سپتمبر  ۱۹۵۳ برابر ۱۵ سنبله ۱۳۳۲ تا پایان حکومت داکتر نجیب ۱۴ ماه اپریل ۱۹۹۲  برابر به  ۸ ثور ۱۳۷۱ در افغانستان مصارف هنگفتی را متقبل گردید. در این صدور سرمایه به علاوۀ ربودن ارزش اضافی از کار مادیت یافتۀ طبقۀ کارگر افغانستان بخشی از ارزش اضافی ربوده شده از کار مادیت یافته ی طبقۀ کارگر اقمار شوروی را نیز صرف هزینۀ مداخلات و تجاوز کرد.

 همچنان ایالات متحده امریکا و کشور های غربی به شمول چین با تبانی کشورهای منطقه و کشور های اسلامی در رقابت با شوروی تا پایان حکومت داکتر نجیب همچنان از ۱۱ سپتمبر ۲۰۱۱ تاکنون مبالغ هنگفتی را در جهت دامن زدن به جنگ های پر هزینه در افغانستان، عراق،  سوریه  و دیگر کشورها مصرف کرده و می کند و هدفش چیز دیگری جز ربودن ارزش اضافی از کار مادیت یافتۀ طبقۀ کارگر نمی تواند باشد. این خصوصیت بارز تمام فازهای نظام سرمایه داری است با تفاوت های کمی و ابعاد متفاوت در قید زمان و مکان.

روی جنگ های ارتجاعی- مذهبی از جانب کشورها ی سرمایه داری ٬ صدور سرمایه صورت گرفته است. آموزش های نظامی به شیوۀ مدرن، تدریس ایدولوژی مذهبی- افراطی، تمویل مالی و تجهیز تسلیحاتی  پیشرفته و مدرن نظامی، استفاده از شیوه های مخرب و مرگبار غیر انسانی انتحاری و انفجاری که کشتار وسیع مردمان غیر نظامی را به همراه دارد. لذا  نسبت دادن این جنگ ها به دورۀ جهالت، عصر حجر، نظام برده گی، فیودالی و … اتوپیایی بیش نیست.

نظام جهانی بورژوازی تولید و مصرف را از قالب ملی بیرون کرده است. کالا به دورترین نقاط جهان صادر و از دور ترین نقاط جهان وارد می شود، پس نظام  سرمایه داری- امپریالیستی مرزها را درنوردیده.

در جنگ کنونی افغانستان پای منافع طبقاتی- بورژوازی در میان است. این منافع می تواند فرامرزی و فرامنطقه یی نیز باشد. بهره برداری ابزاری از اعتقادات مذهبی چیز  .تازه ای نیست حتا  بنیادگرایان اسلامی. در حال حاضر تنها بر ابعاد آن افزوده شده است

Permanent link to this article: http://workersocialist.org/%d8%ac%d9%86%da%af-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%aa%d8%ad%d8%b1%da%a9%d8%9b-%d9%be%d8%a7%d8%b1%d8%aa%db%8c%d8%b2%d8%a7%d9%86%db%8c%d8%8c-%da%af%d9%88%d8%b1%db%8c%d9%84%d8%a7%db%8c%db%8c%d8%8c-%da%86/

Leave a Reply

Your email address will not be published.