نگاهی به زندگی و کارنامۀ زنده یاد رفیق شریفی

رفیق شریفی

 

نعمت الله فرزند عبدالشکور در سال١٣٣٢ خورشیدی در قریه انجیر ولسوالی چاه آب ولایت تخار در یک خانوادۀ فقیر و زحمت‌کش به دنیا آمد و تحصیل خود را در لیسۀ رستاق به پایان رساند

شریفی همین که پا به دوران جوانی گذاشت، استبداد طبقات حاکم را در وجود سلطنت فاسد و استبدادی ظاهر شاه، مناسبات ارباب- رعیتی زمین داران بزرگ، و در وجود اربابان منطقه با گوشت و استخوان خود، لمس و احساس کرد و علیه آن موضعی قاطع گرفت

 سال‌های ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰ مردم افغانستان گرفتار قحطی و گرانی سختی شده بود، اقشار و طبقات محروم و فرودست جامعه از فرط تنگدستی، درماندگی و گرسنگی، کودکان شان را به‌خصوص کودکان دختر را می‌فروختند و یا در کوچه و پس کوچه‌ها رها می‌کردند. در این زمان، شریفی و تنِ چند از رفیقانش به جنبش چپ پیوست و اولین فعالیت خود را از لیسۀ رستاق آغاز کردند. آن‌ها به دفاع از مطالبات برحق مردم می‌پرداختند و در اعتراض به وضعیت موجود و حکومت شاه و عاملان ستم اجتماعی منطقه، جلسات و تظاهراتی را راه اندازی می‌کردند

بعد از فراغت از دوره لیسه، تا کودتای هفتم ثور ١٣٥٧، با اشخاصی نزدیک به طاهر بدخشی در ارتباط بود. پس از آن که سازمان آن‌ها در کنار “حزب دموکراتیک خلق” قرار گرفت و به دفاع از اتحاد جماهیر شوروی پرداختند. شریفی از این سازمان، فاصله گرفت. نقدهایی را پیرامون جامعه و جنبش‌های اجتماعی، از موضع طبقات فرودست، مطرح می‌کرد.

 با بدتر شدن اوضاع عمومی در کشور، مانند کارگران دیگر، جهت فروش نیروی کارش به ایران رفت و بعد از چند سال به افغانستان برگشت

در این مرحله، در غرب کشور به یکی از جبهات “چپ” پیوست و علیه حاکمیت آن زمان، تفنگ مبارزه را به دست گرفت و تا پیش از آمدن احزاب جهادی و جنگ آن‌ها برای کسب قدرت در کابل، در جبهات غرب کشور حضوری فعال داشت، همزمان  کار تئوریک و نظری می‌کرد و با فعالان جنبش چپ در سایر مناطق و فعالانی که در پاکستان بودند، ارتباط داشت

 این درحالی بود که گروه‌های مجاهدین برای منافع شخصی و تطبیق هرچه بیشتر استراتیژی کشورهای امپریالیستی در کابل، خون انسان‌های این سرزمین را می‌ریختاندند و زیرساخت‌های اجتماعی را نابود می‌کردند. این جنگ در سراسر کشور گسترش پیدا کرده بود و از مردم افغانستان قربانی می‌گرفت. گروه‌های مجاهدین به فجیع‌ترین شکل، حتا به جرم نداشتن ریش و لُنگی/دستار، انسان‌ها‌ را می‌کشتند و میلیون‌ها انسان از ستم آن‌ها آواره شدند، زنان، کودکان وخانواده‌های طبقاتِ فرودست که توان فرار به کشورهای دیگر را نداشتند، زیر شلاق و تیرباران مجاهدین و طالبان، هر روز نابود می‌شدند

 پس از حادثۀ یازدهم سپتامبر  2001 در امریکا که  زمینۀ هجوم و صدور سرمایه را به افغانستان بیش‌تر مساعد کرد. نیروهایی امریکا، سازمان ناتو و بیش از چهل کشور سرمایه‌داری در افغانستان آمدند. در این دوره، مناسبات سرمایه‌داری و بازار آزاد از بالا در چهارچوب نظام دموکراسی، قانون اساسی، اسناد و میثاق‌های حقوقی و روی کار آمدن حکومت‌های موقت، انتقالی و … تقویت شد

رفیق شریفی در این زمان، در یکی از شرکت‌های مخابراتی به عنوان کارگر استخدام شده بود. با جمعی رفیقانش در ارتباط بود و پیش‌تر از پیش استثمار و استبداد سرمایه را بر کارگران، مردم فقیر، فرودست و ستم‌کش، احساس می‌کرد. در این دوره با سازمان سوسیالیست‌های کارگری همکار شده بود و با همراهی و هماهنگی جمعی از فعالان کارگری، اولین مبارزه کارگری را برای نجات و رهایی کارگران و طبقات فرودست از استثمار و اشکال ستم اجتماعی، با تشکیل “انجمن اجتماعی کارگران افغانستان” آغاز کرد. این انجمن به منظور دفاع از مطالبات کارگران برای نفی بهره کشی از آن‌ها و بیدادگری صاحبان سرمایه و کارفرماها، تاسیس شد. شریفی در اولین مجمع عمومی این انجمن، به‌عنوان رئیس آن، انتخاب شد و با آغاز به کار “انجمن اجتماعی کارگران افغانستان” نشریه کارگر که ارگان نشراتی این انجمن بود، با مدیر مسؤولی رفیق شریفی به فعالیت آغاز کرد

 نشریۀ کارگر در میان نشرات و رسانه‌هایی تصویری، چاپی و شنیداری آن زمان، تنها نشریه‌ای بود که به دور از تعلقات تباری و اتنیکی تنها مسایل جامعه، کارگران و جنبش‌های اجتماعی را از موضع طبقۀ کارگر به بحث، تحلیل و نقد می‌گرفت. ٢٣ شماره این نشریه با مدیر مسؤولی رفیق شریفی منتشر شد

رفیق شریفی پس از آن نیز فعال بود؛ اما از چهار سال به‌ این‌سو، با بیماری و مشکلات ناشی از آن، درگیر شده بود. یک سال پیش برای تشخیص این بیماری و تداوی به پاکستان رفت و معایناتی که صورت گرفت، معلوم شد که به سرطان بدخیم  نیز مصاب شده است

با آن که چند بار با همکاری رفیقان به شهرهای پاکستان برای تداوی رفت اما با تأسف به نسبت پیشرفت سرطان در سایر قسمت های بدنش، وضع جسمی او بهتر نشد با گذشت هر زمان وخیم تر می‌شد. سر انجام با دریغ و درد، در سپیده  دم یکشنبه هجدهم جوزای ١٣٩٩، مطابق هفتم جون 2020، قلب رفیق شریفی، این انسان شریف، مبارز و آشنا با درد و رنج کارگران و فرودستان، از تپیدن باز ماند

رفیق شریفی در طول عمر و فعالیت پُر ثمر خود، با گروه‌ها و سازمان‌های مختلفِ چپی همکاری داشت و تلاش می‌کرد که فعالان جنبش کارگری و طبقۀ کارگر را از پراکند‌گی، سکتاریسم، محفل گرایی و جزیره شدن، برهاند و تا آخرین روزهای عمرش این هدف را دنبال می‌کرد و در این راستا فعال بود و دیدگاه‌های خود را مطرح کرد.

یاد رفیق شریفی گرامی، راه و آرمانش پر رهرو باد 

Permanent link to this article: http://workersocialist.org/%d9%86%da%af%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%d9%88-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%86%d8%a7%d9%85%db%80-%d8%b2%d9%86%d8%af%d9%87-%db%8c%d8%a7%d8%af-%d8%b1%d9%81%db%8c%d9%82-%d8%b4/

Leave a Reply

Your email address will not be published.