طیب جواد
-کارنیوال انتخابات ریاست جمهوری بورژوازی افغانستان دیروز( ٢٠١٩/٩/٢٨ برابر با ششم میزان١٣٩٨) در محدودۀ مراکز ولایات و بخشی از ولسوالی ها با سطح اشتراک خیلی پایین ” مردم” در آن، برگزار گردید. در اکثریت– ساحات دور دست به دلیل جنگ، حضور و تهدید طالبان هیچ خبری از این کارنیوال نبود. دو روز قبل از روز برگزاری انتخابات به دلیل غیر فعال بودن شبکه های مخابراتی و نبود مطلق برق سقوط ولسوالی ها به دست طالبان و تلفات انسانی ناشی از آن در ولایات شمال و شمالشرق اصلاً بازتاب رسانه یی نیافت؛ تنها در ولایت تخار نه تنها که سه ولسوالی سقوط کرد بل در اکثریت بخش های ولسوالی های دیگر نیز ادامۀ جنگ و حضور طالبان مانع از روند نورمال برگزاری انتخابات شد. این وضعیت در کندز، بغلان، بدخشان، سمنگان، بلخ، جوزجان، فاریاب و ولایات دیگر نیز وجود داشته است و این را تمام تحلیل گران سیاسی به شمول مسؤولان کمیسیون انتخابات و وزراء دفاع و داخله یک دلیل مهم سهم نگرفتن شهروندان در پروسۀ انتخابات میدانند.
بیشتر کارگزاران و حامیان نظام سیاسی فاکت نبود امنیت را به خودی خود مولفۀ کلان و عامل اصلی عدم مشارت گستردۀ زنان و مردم در این پروسه میشمارند که اساساً درست نیست چون مؤلفه ها و عوامل اساسی و مهم را از قلم میاندازند؛ این عامل میتواند به عنوان یک علت و مؤلفه در نظر گرفته شود. دلیل اصلی و تعیین کننده اما چیزی نیست به جز بی باوری مردم نسبت به این سیستم و فرایند آن؛ هر دو عامل بر شمرده شدۀ عمده که حاصل و فراوردۀ مناسبات حاکم است و بر علاوۀ آن ناکارگی،گند و پوسیدهگی حکومت وحدت ملی بازتاب وضعیتی است که مردم علیالعموم و طبقات و اقشار زحمتکش به طور ویژه اعتماد شان نسبت به سیستم و ابزارهای مشروعیت دهنده اش را از دست بدهند.
در اولین انتخابات ریاست جمهوری میزان مشارکت مردم چیزی حدود هشت و نیم میلیون نفر بود، به همین گونه در انتخابات های دور دوم و سوم ریاست جمهوری. ولی امروزه سطح آگاهی توده ها به حدی رسیده که نتایج شرکت شان در انتخابات های گذشته را تشخیص دهند. با وجود قبول تلفات سنگین و شرکت در پروسۀ انتخابات در گذشته نیز هیچ تغییری در جهت بهبود و ضعیت زندهگی اکثریت مردم به وجود نیامده است. فقر، بیکاری، اعتیاد، فحشا و جنایت بیشتر از هر روزی بیداد میکند. اکنون اکثریت مردم در تجربۀ زندهگی شان پی برده اند که تعیین کنندهگی رای انسان ها در پروسۀ به شدت دست کاری شده وتوام با تخلف، تخطی و جرایم انتخاباتی به حدی صفر است؛ از سوی دیگر ابتدایی ترین آدم از لحاظ سطح سواد و بینش سیاسی تا دارندۀ بلندترین مدرک تحصیلی و تحلیلی در افغانستان به این اذعان دارند که اگر سرسوزن هم مشکل در پروسۀ انتخابات پیش نیاید باز هم گزینش نهایی از سوی امریکا و ناتو است؛ عملکرد امریکایی ها و شرکا در پروسه های گزینش معنا دار افغانستان در گذشته پر واضح نشان داد است که رای از شهروندان کشور ولی انتخاب و گزینش از سوی آنها است. بدین جهت سطح مشارکت رای دهندهگان در این انتخابات حتا از سوی خوشبین ترین کارشناسان هم چیزی در حد بالاتر از یک میلیون گفته شده است؛ اما من مطمئنم، چه به دلیل تقلب های سازمانیافتۀ که پیش و بعد از انتخابات صورت میگیر و صندوق ها پُر میشود و چه هم از بُعد گرفتن کردیت، کمیسیون انتخابات رقم مشارکت مردم و رای انداخته شده را خیلی بیشتر و بلند تر از آنچه که حقیقی و واقعی است،اعلام خواهد کرد.
به هر حال فرایند انتخابات و تبعات ناشی از آن بر سرنوشت بیش از سی و چهار میلیون انسان در کشور در همین جا خاتمه نخواهد یافت؛ پس لرزه ها و سناریو های بعد از این مخصوصاً برای طبقات پایینی جامعه نهایت مایۀ نگرانی است. صحبت های فیگورهای انتخاباتی چه پیش از انتخابات و چه هم در روز انتخابات از مرتجع ترین آنها گرفته تا “دموکرات” ترین شان نشان گر آن است که گویا اگر خود اینها بالاترین رای را به دست نیاورده باشند مطمیناً که رقبای شان که از بیشترین رای بر خوردار شده باشند را به تبانی با کمیسیون های انتخاباتی و استفاده از زور و قدرت دولتی با تکیه بر نیروی بیرونی متهم و نتیجۀ انتخابات را به چالش خواهند کشانید. بدین معنا که برآیند انتخابات هرچه که باشد به استثنا یک یا دو کاندیدای پیش تاز برای بازیگران دیگران قابل قبول نیست؛ البته برخی از این کاندیداتورها خود نیز باورمند نیستند که کسی به آنها رای داده باشد بل از سر این است که با این چانه زنی ها و مرده باد و زنده باد گفتن ها در تلاش اند تا پس از انتخابات از این نمد سهمی را صاحب شوند.
متأسفانه شرایط پیش آمده زمینۀ سناریوی رفتن انتخابات به دور دوم، قابل پذیرش نبودن نتیجۀ آن برای جوانب ذیدخل و بر اساس آن بدتر شدن اوضاع را از همین حالا بازگو میکند. از سوی این امر می تواند سرتیتر برنامه های امریکا و ناتو هم باشد تا در نهایت باز منحیث منجی بشریت افغانستان، موضوع را همانند گذشته دراماتیک حل و فصل کنند و گویا بار دیگر خاطر نشان سازند که در هر صورت نبود اینها اوضاع را می تواند دوباره به دهه های خونین پیشین برگرداند. از جانب دیگر با در نظر داشت وضعیت کنونی افغانستان یعنی شرایط صلح با گروه تروریستی طالب، نفوذ و فوکس قدرت های منطقه در اوضاع کشور، شرایط را یک مقدار برای کارگذاران سیاسی داخلی و بیرونی تنگ ساخته است؛ یعنی نتایج نهایی این دور انتخابات ریاست جمهوری بر خلاف دوره های گذشته همۀ این پیوند ها و زد و بند ها را تا حدی باید در نظر داشته باشد.
بدین اساس سناریو های بعدی نه در حد پیش گویی بل در هیات مظاهر اجتماعییی که رخ داده است نشان میدهد که امریکا در این دور نباید تا آخرین ثانیه های دقیقه نود کاراکتر و منفعت خود را به کرسی نشاند، اما در غایت مطمیناً مسأله به نفع آنها خواهد بود.
در سناریوی اول ممکن بعد از رفتن اتخابات به دور دوم، رقابت بین تیم عبدالله عبدالله و اشرف غنی که ممکن یک تعداد از فیگور های انتخاباتی دیگر بیشتر حول این دو جمع شوند، برگزار گردد. از قراین چنین بر میآید که قرار است عبدالله عبدالله را برنده اعلام شود و چندی نگذشته (یعنی پیش از انتخابات ریاست جمهوری امریکا) دوباره مسأله صلح با طالبان و ادغام سیاسی این گروه تروریستی، در چهارچوب ایجاد یک حکومت ائتلافی و یا هم دوباره تا سرحد حکومت موقت به انجام رسانیده شود. چون تیم “ثبات و هم گرایی” با درنظر داشت کسانی که در محور این تیم جمع استند و هم از نظر شعار ها و دیدگاه های که نسبت به توافق صلح و مذاکرات صلح امریکا با طالبان داشت گزینۀ مؤثر این سناریو است؛ بدین معنا که در سناریو های از این دست آنچه که برای سیاست و منافع امپریالیستی مهم است شکل و شمایل افراد نیست. ریش و پشم یا هم نیکتایی و یا تکنوکرات بودن زیاد ملحوظ نظر نیست هر که خوبتر و مؤثرتر قادر به انجام برنامه ها و استراتژی قدرت های سرمایه داری باشد را به خدمت میگمارند.
سناریو بعدی می تواند زمینه دادن به اشرف غنی تا یک مرحلۀ معین باشد که با تکیه بر زور و قدرت دولتی و نفوذ تیم “دولت ساز” بر کمیسیون های انتخاباتی برآیند انتخابات را بعد از دور دوم به نفع خود اعلام کند و اوضاع بیش از پیش به وخامت برود و او خود بار دیگر مانند سال 2014 ناگزیر خواستار مداخلۀ صریح و آشکار امریکا برای مدیریت وضعیت پیش آمده شود.
سناریوی دیگر به گونه یی خواهد بود که یا پیش از رفتن به دور دوم انتخابات یا هم بعد از آن نتیجۀ نهایی انتخابات همانند انتخابات پارلمانی گذشته در هالۀ از تاریکی، اعتراضات و کشمکش ها تا یک مدت زمانی نا معلوم نگهداشته خواهد شد تا اینکه کاراکتر ها و تیم های مختلف که هر کدام به گونه یی با یکی از کشور های منطقه یا فرامنطقه تار دارد، به یک طرح که به منفعتِ عمومی امریکا-ناتو باشد گردن نهند.
اما در این بحبوحه لااقل از دید من بر خلاف جمعی زیادی از رای دهنده ها و کنش گران اجتماعی به شمول یک تعداد تیم های انتخاباتی نبرد نه بر سر مسأله جمهوریت و امارت که اساساً بحث اصلی بر سر تقابل منافع کشور های امپریالیستی و به تبع آن منافع تیم های حاکم در داخل است. و از همین مبنا نتایج این انتخابات به شکل متعارف آن نخواهد بود تا لا اقل اگر سود آنی به نفع توده های زحمت کش نداشته باشد حداقل بتواند جامعه را به سمت متعارف شدن سوق دهد؛ با تأسف با توجه به تعارض منافع نیروها و قدرت ها نمی توان از این منظر چشم امیدی به فرجام این پروسه داشت